خيزش و خروش مردمان، آنجا که فرشيد (فرهاد) زنده است

کميته مرکزي سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران16 آبان 1388

در پنجمين سالگرد فقدان رفيق مبارز فرشيد شريعت (فرهاد) ضمن گرامي داشت ياد و خاطره وي برسر پيمان با اودر ادامه راهش و تداوم مبارزه پاي مي فشاريم .

خيزش و خروش مردمان، آنجا که فرشيد (فرهاد) زنده است
امروز گرد هم آمده‌ايم تا ياد رفيقي را گرامي بداريم که عروج انسان، ستيز و پويش براي يافتن جايگاه شايسته انساني را تا هنگام مرگ وفادار ماند . پنج سال پيش رفيق فرشيد پيکارگرجنبش آزادي، دموکراسي و سوسياليسم از ميان ما رفت. رفيقي که در مبارزه براي تحقق آرزو و آرمان‌هاي مردمان اردوي رنج و کار، سخت کوش بود وخستگي نمي شناخت. او خسته نشد ،خفت تسليم را نپذيرفت تا آخر ايستاد، با لب‌هايي بهم فشرده ودلي که مرگ را خوار مي‌شمرد.
جان شيفته‌اش روشنگر و افشاگر وضع زندگي انسان در جامعه کنوني ايران بود. مدافع پيگير آزادي و مسئولانه زيستن نسبت به درد و رنج مردم، کردار و گفتارش تبلور آموخته هائي از ژرفاي تجربه مبارزه و مقاومت وهمچنين صبوري رفيقانه ،همدلي ،همبستگي و وحدت. بي گمان هرگز صميميت، صداقت، فروتني و تعهد او را فراموش نخواهيم کرد .
افزون براين همه فقدان رفيق فرهاد امروز براي همه مارنجبارتر است. رنجبار از اين رو که او کنار ما نيست تا آن چه را که خود نيز نويد مي‌داد و آرزو مي‌کرد ،شاهد باشد. شاهد اين که در واپسين روزهاي بهار امسال خيزش و خروش جسورانه و تحسين برانگيز مردم سرزمين ما براي آزادي، دموکراسي و عدالت اجتماعي، بهاري شکوفا و ماندگار آفريد. بهاري که طراوت، زايش و شادابي و توان دگرگون سازي آن، زما نه‌اي نو را نويد مي‌دهد.
انبوه ميليوني مردمان به خيابان‌ها آمدند تا به سي سال بي حقوقي و خشم فروخورده و انباشته شده و تحقير و فلاکت و تباهي روزافزون نقطه پايان بگذارند. انفجارخشم، نارضايتي و رويگرداني گسترده مردم از ژريمي که 30 سال زندگي، کار ،حال و آينده آنان را بازيچه بي دادگري، ستم‌ها و خودکامگي‌هاي خود قرارداده، چنان توفنده بود که بنيادهاي رژيم را آماج خود قرار داد.
چه بسيار لاله و شقايق بر سينه مردمان شکفته شد. نداها و سهراب‌ها و … برخاستن خورشيد را از خاکي که به زعم برخي سرد مي‌نمود، مژده دادند. سروها قدبرافراشتند و تذروها نغمه خوان شدند.جنبش حق‌طلبانه و آزاديخواهانه مردم ايران چه توانا و پر طپش نقاب از چهره شيخ و واعظ برداشت و لرزه بر اندام حکام شرع، دين و بيت ولايت انداخت. فقيهان ولايت مدار را بر آن داشت که تا در مقابل عظمت اين جنبش اعتراضي، به حيله اشک بر چشم بياورند.خيزش و مقاومت دليرانه زنان، مردان و جوانان، کارگران و زحمتکشان، دانشجويان، معلمان، نويسندگان، مليت‌هاي مختلف ايراني و … رنگين کمان شکوهمندي آفريد. جنبشي که در پي تغيير اين نظام و برچيدن بساط اين رژيم ضد انساني است. در چنين خيزش و خروشي جسورانه و در تپيدن و حيات آن، فرشيد( فرهاد) زنده است و جاري. چرا که خود اينگونه گفت، نوشت و زيست. اميد، شور و رؤيا و آرمان او اينگونه بود. آزادي و کرامت انساني را پاس داشت و مي دانست که «انسان، دشواري وظيفه است».خيزش دليرانه مردم بيش از پيش ماهيت ضد مردمي و ضد دمکراتيک حکومت اسلامي را در مقابل چشمان ميليون ها نفر از مردم و در مقابل چشم جهانيان عريان ساخت.مردم با رساترين صدا فرياد«مرگ بر ديکتاتور» و «مرگ بر جمهوري اسلامي» سردادند و برچيدن بساط ديکتاتوري مذهبي حاکم را فرياد کردند. اينگونه است که با گسترش و تقويت مبارزات صنفي، اجتماعي و سياسي، مردم سرزمين ما با گام هاي خود در خيابان، در محلات ؛ در محل کار و کارخانه و کارگاه، در شهر و روستا، در مدرسه و دانشگاه، برچيدن بساط استبداد مذهبي را رقم مي زنند. و اين چنين فرشيد (فرهاد) در انديشه و کردار مردمان براي پي افکندن دنياي نو، زنده و جاري است.
اما با اين همه، دريغ و افسوس که فرشيد با چنان شور و توان و احساس، چنين نا به هنگام ازميان مارفت. ما فقدان و دوري رفيق فرشيد را در اين پنج سال اينگونه تاب آورده‌ايم. چرا که او نيز خود چنين خيزش و شکفتن‌هائي را نويد مي‌داد و آرزو مي‌کرد.
پذيرش مسئوليت‌هاي مختلف و تلاش‌هاي همه جانبه ومجدانه رفيق فرشيد از تحريريه تا پيگيري رويدادها و مشکلات کارگري، زنان و دانش‌جويان، خود بيانگر گستره کوشش‌ها و حساسيت و تعهد رفيق فرشيد بود.
کميته مرکزي سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران فقدان رفيق فرشيد شريعت را خسراني براي سازمان و براي جنبش مردمي و دموکراتيک و چپ ترقيخواه ايران مي داند و ياد رفيق را که همواره همراه و همدل کارگران، زحمتکشان و مردم سرزمين‌مان بوده است، گرامي مي‌دارد و ارج مي‌نهد.
ما صميمانه براي همه اعضاي خانواده رفيق فرشيد و بويژه براي غزال و سياوش فرزندان رفيق آرزوي بهروزي و نيک بختي داريم. همچنين شخصيت تواناي همسر رفيق و بردباري وي را تحسين مي‌کنيم.
ما بار ديگر با يار و رفيق ديرين خود پيمان مي بنديم که در راه آزادي و آرمانهاي والاي انساني وي از هيچ تلاشي فروگذار نکنيم
بر پيمان ادامه راهش استواريم ، يادش جاودانه ،راهش پر رهرو