برای ثبت در تاریخ روایت می‌کنم : فرخنده اعظمی در باره‌ی شکنجه در ساواک

شکنجه، زخمی می‌زند که هیچ‌گاه التیام پیدا نمی‌کند. در نظام حقوقی مدرن، شکنجه مصداق بارزی از جنایت است. «کنوانسیون ملل متحد علیه شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازات‌های ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیر کنندهٴ» سازمان ملل، دولت‌ها را ملزم می‌کند که در قلمرو حوزه قضایی‌شان برای پیشگیری از شکنجه اقدامات مؤثری صورت دهند. دولت‌ها از انتقال افراد به هر کشوری که در آنجا نشانه‌ای برای رواج شکنجه وجود دارد، منع شده‌اند.
ایران جزو معدود کشورهای جهان است که کنوانسیون منبع شکنجه را نه امضا کرده و نه به تصویب رسانده است. در این کشور، تاریخ شکنجه بدون گسست است. سنت آن از حکومتی به حکومت دیگر منتقل شده است. دادخواهی شکنجه‌دیدگان نیز بی‌ثمر مانده است. به همین جهت در روزهایی که پرویز ثابتی، شخص دوم ساواک، بعد از چهار دهه زندگی مخفیانه در انظار عمومی ظاهر می‌گردد، زخم شکنجه‌های دوران ساواک تازه می‌شود و دادخواهی ناتمام زندانیان سیاسی بار دیگر سربرآورد.

شکنجه در ساواک؛ «برای ثبت در تاریخ روایت می‌کنم»

گفت‌وگو با فرخنده اعظمی

فرزاد صیفی‌کاران-زمانه: فرخنده اعظمی از زندانیان سیاسی دوران شاه در گفت‌وگو با زمانه برای اولین بار از شکنجه‌های شدید جسمی و روحی در زندان می‌گوید. او روایت می‌کند چگونه بازداشت و به تخت شکنجه بسته شد.

شکنجه، زخمی می‌زند که هیچ‌گاه التیام پیدا نمی‌کند. در نظام حقوقی مدرن، شکنجه مصداق بارزی از جنایت است. «کنوانسیون ملل متحد علیه شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازات‌های ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیر کنندهٴ» سازمان ملل، دولت‌ها را ملزم می‌کند که در قلمرو حوزه قضایی‌شان برای پیشگیری از شکنجه اقدامات مؤثری صورت دهند. دولت‌ها از انتقال افراد به هر کشوری که در آنجا نشانه‌ای برای رواج شکنجه وجود دارد، منع شده‌اند.
ایران جزو معدود کشورهای جهان است که کنوانسیون منبع شکنجه را نه امضا کرده و نه به تصویب رسانده است. در این کشور، تاریخ شکنجه بدون گسست است. سنت آن از حکومتی به حکومت دیگر منتقل شده است. دادخواهی شکنجه‌دیدگان نیز بی‌ثمر مانده است. به همین جهت در روزهایی که پرویز ثابتی، شخص دوم ساواک، بعد از چهار دهه زندگی مخفیانه در انظار عمومی ظاهر می‌گردد، زخم شکنجه‌های دوران ساواک تازه می‌شود و دادخواهی ناتمام زندانیان سیاسی بار دیگر سربرآورد.

زمانه پای صحبت عده‌ای از زندانیان سیاسی زمان شاه نشسته است. این بار با فرخنده اعظمی، زندانی سیاسی دوران شاه گفت‌وگو کرده‌ایم. فرخنده اعظمی می‌گوید با وجود دشوار بودن روایت‌گری، تصمیم گرفته برای اولین و برای ثبت در تاریخ، از شکنجه‌هایی که بر او رفته بگوید.

فرخنده اعظمی تنها ۲۲ سال داشت و تازه از سفر ماه عسل برگشته بود که همراه با همسرش توکل اسدیان به دست ساواک بازداشت شد.

فرخنده اعظمی روایت می‌کند وقتی که بازداشت شد دو مامور ساواک به شدت او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. در آن حالی یکی از آنها سعی می‌کرد جلوی دهانش را بگیرد تا صدای فریادهای او هنگام شلاق زدن بیرون نرود. او می‌گوید درد شلاق به کف پا چنان زیاد بود که دچار تشنج شد، به همین خاطر او را از تخت باز کردند، کمی به او آب دادند و دوباره به تخت بستند و شروع به شلاق زدن کردند.

فرخنده اعظمی می‌گوید فریادش از شدت درد بلندتر که شد، یکی از شکنجه‌گران ساواک روی پشت‌اش رفت و سعی کرد محکم‌تر جلوی دهان‌اش را بگیرد. راه نفس کشیدن از بینی‌اش را هم گرفتند و درد را افزون کردند.

بعد از مدتی او را از تخت باز کردند. پاهایش به شدت وَرم کرده و شکافته شده بود. شکنجه‌گران گفتند باید بپرد، در حالی که کف زمین سنگ ریزه بود و این باعث می‌شد تا او درد زیادی را متحمل شود. او را بعد از چند نویت شکنجه با شلاق به میله‌ای در انتهای سالن بستند و به او گفتند تا زمانی که اعتراف نکند هر روز همین بساط را تکرار خواهند کرد.

این‌ها تنها بخشی از شکنجه‌هایی است که فرخنده اعظمی در دوران بازداشت و زندان متحمل شده است. او در بازداشتگاه ساواک انواع شکنجه‌های جسمی را متحمل شد و زمانی که به زندان اوین منتقل شد مورد شکنجه‌های روحی قرار گرفت.