حمله به سفارت انگليس، علل و پيامد ها

محمد اعظمي

ماجراي حمله به سفارت انگليس که ظاهرا توسط تعدادي دانشجوي بسيجي صورت گرفت در شرايط کنوني مساله بسيار مهمي است که مي تواند به نتايج زيانباري براي مردم ايران بيانجامد. اين که حمله به سفارت انگليس کار چه نيروئي بود، با چه هدفي انجام گرفت و چه نتايجي به بار خواهد آورد، موضوعي است که بايد روي آن مکث نمود و بدان پاسخ گفت. مي کوشم پيرامون اين پرسش ها، نظرم را به کوتاهي بيان کنم:
حمله کار چه نيروئي بود؟ به اين پرسش، پاسخ هاي متفاوتي داده مي شود. مقامات رسمي حکومت مي گويند اين اقدام توسط دانشجويان بسيج و با حمايت مردم، به شکل خود جوش، صورت گرفته است. عده اي اين اقدام را کار کل حکومت مي دانند و جناح هاي حاکم را در اين اقدام همدست مي بينند و نظر ديگري هم وجود دارد که کل حکومت را پشت اين حرکت نمي بيند. معتقد است که فرمان اين حرکت از بيت خامنه اي با موافقت او و با پشتيباني بخش مهمي از محافظه کاران حاکم صادر شده است. من فرض سوم را نزديک به واقعيت مي بينم. اينکه اين اقدام به گروه هاي “خودسر” ربط داده مي شود نيازي به رد آن وجود ندارد. مي دانيم در جمهوري اسلامي، هيچ گروه خودسري وجود ندارد. همه گروه ها “سر” دارند. خودسرها هم تا کنون سرنخشان دست ولي فقيه بوده است. عکس ها و فيلم ها همه حاکي است که حمله به سفارت انگليس رير سايه ماموران انتظامي، که در حيطه نفوذ ولي فقيه است، انجام گرفت. در رابطه با نظر دوم، يعني همدستي کل جريانات حاکم در ماجراي حمله به سفارت انگليس نيز، موضع گيري وزارت امور خارجه اين پاسخ را زير سئوال مي برد. در اين رابطه خبرگزاري ها اعلام کردند که “وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران از برخي رفتارهاي غير قابل قبول معدودي از معترضان که با وجود تلاش نيروي انتظامي و تقويت نيروهاي حفاظت کننده از سفارت صورت پذيرفت، ابراز تاسف کرد و از مسئولان امر خواسته شده است تا اقدامات و بررسي هاي فوري و ضروري در اين خصوص به عمل آورند.” با توجه به اين موضعگيري دولت، احتمالي که مي توان با کمترين ترديد از آن سخن گفت، فرض سوم است. يعني کليد اين حمله در بيت رهبري و با موافقت خامنه اي زده شده است. جناح احمدي نژاد و مشائي نه تنها موافق اين اقدام نبوده اند، با آن نيز مخالفت داشته اند. بر اساس مجموعه اخبار رسانه ها، از اين حرکت بخشي از محافظه کاران به ويژه نمايندگان مجلس، و افراد شاخص آن نظير لاريجاني، علاالدين بروجردي و باهنر و رئيس قوه قضائيه و بخشي از سپاه و نشرياتي چون کيهان و .. دفاع کرده اند. اين در حالي است که اين خبر در نشريات طرفداران دولت چندان بازتابي نداشت. حتي روزنامه ايران در گزارش خود از اين حمله با زبان حکومتيان انتقاد هم نمود. در آن گزارش آمده است: “در اين ميان برخي دانشجويان شركت كننده در اين تجمع در حالي كه با مقاومت كمرنگ نيروهاي انتظامي روبه‌رو بودند، از در سفارت انگليس بالا رفته و پرچم جمهوري اسلامي را بر روي ديوار سفارت برافراشته و پرچم انگليس را به آتش كشيدند. هم چنين برخي دانشجويان ديگر نيز سنگ و تخم مرغ به در و ديوارهاي سفارت پرتاب مي‌كردند. بر اساس گزارش‌ها پس از مقاومت محدود مأموران نيروي انتظامي مستقر در جلوي سفارت انگليس، حدود ۵۰ تن از دانشجويان معترض وارد سفارت شده و نشان سلطنتي دولت انگليس را از داخل سفارت اين كشور در تهران به بيرون ساختمان سفارت آوردند” مي بينيم که در اين گزارش”دانشجويان” سنگ پران معرفي شده و مقاومت نيروهاي انتطامي، محدود و کمرنگ توصيف گرديده است. اما رئيس مجلس برخلاف اطلاعيه وزارت امور خارجه و نشريات وابسته به دولت، در مصاحبه با رسانه ها، از اين حرکت دفاع نمود. دو روز پيش از اين نيز، در مجلس، پس از مصوبه کاهش رابطه با انگليس، مجلسيان کف به دهان شعار مرگ بر انگليس سر دادند و لحظاتي فراموششان شد که در مجلس قانونگذاري نشسته اند. البته بد نيست بدانيم برخي از اين مجلسيان، در حرکت “خودجوش” حمله به سفارت انگليس، حضور داشته و فعالانه در سازماندهي اين حرکت مشارکت کردند.
هدف از اين حمله؟ وضعيت در داخل کشور بسيار حاد شده است. اين روزها درگيري ها تا حد دستگيري و افشاگري هاي بي سابقه و دريدن همديگر پيش رفته است. تا کنون روياروئي دو طرف، به شکست يک جريان نيانجاميده است. هنوز احمدي نژاد حضور دارد و اظهار وجود مي کند. به نظر مي رسد با توجه به نفرت فزاينده اي که از دستگاه ولايت و شخص خامنه اي وجود دارد، جريان احمدي نژاد هم، سعي در اين دارد که درگيري ها را حادتر و فاصله خود را با دستگاه ولايت و ولي فقيه، بيشتر نشان دهد. اخيرا با نزديک شدن به انتخابات مجلس درگيري جناح ها اوج گرفته است. ماجراي دزدي سه هزار ميلياردي يکي از موضوعات دعواست. هر دو جناح از همديگر اسنادي دارند که به محض زياده روي، با اخطار جناح مقابل روبرو مي شوند. گفته مي شود سرنخ دزدي هاي هزاران ميلياردي نيز به بيت خامنه اي وصل است و اين مساله، کار را براي تصفيه با همديگر دشوار کرده است. احمدي نژاد اکنون مسئول برگزاري انتخابات است. پول هائي بين مردم توزيع کرده و مهره هائي را در عموم ارگان هاي اجرائي چيده است. حتي در سپاه نيز نيرو دارد و همين جناح مقابل را براي زدن او با ترس و ترديد روبرو نموده است. مهم تر از همه اين ها، احمدي نژاد در دور دوم کوشيده است صف خود را از “رهبر”جدا کند. در چارچوب اين نگاه است که روي برخي از موضوعات با کل دستگاه ولايت مرزبندي مي کند. روي حذف روحانيت و تاکيد بر مساله ايرانيت در اين دور کوبيده است. اين جريان حتي به شکلي پاي خود را از سرکوب ها پس کشيده و به برخورد تند جريان مقابل انتقاد مي کند. از زبان جوانفکر مي گويد: “اصلاح‌طلبان مرتکب اشتباهات بزرگي شدند و اين اشتباهات را بايد در جاي خودش بررسي کرد، اما حاضر نيستيم به خاطر اشتباهاتشان سر اينها را ببرند و بگويند اينها شايسته هر برخوردي هستند! ” آقاي جوانفکر به روزنامه اعتماد در مورد نيروهاي اصلاح طلبان گفته است که آن ها “بخشي از جامعه ما محسوب مي‌شوند و حق حيات و حرف‌زدن دارند.”
احمدي نژاد در رابطه با مناسبات با خارج نيز سعي کرده به عنوان کسي که خواهان عادي نمودن رابطه است خود را بنماياند. در چنين شرايطي يکي از علل تسخير سفارت انگليس، مي تواند بحراني کردن فضاي جامعه از سوي بيت رهبري، براي زدن حريف و يا به تسليم کشاندن آن ها باشد. در واقع جناح مقابل با حمله به سفارت دولت را در موضع سختي قرار داده است. علت موضع محتاطانه وزارت امور خارجه احمدي نژاد، که فقط از اين اتفاق اظهار تاسف نمود، هم اين است که از سوئي مي خواهد مخالفت خود را بيان کند، از سوي ديگر چون حريف را کاملا مي شناسد، با احتياط سخن گفته است تا به اتهام همکاري با انگليس زير ضرب نرود. در گذشته نيز حمله به سفارت آمريکا يکي از اهدافش زدن دولت موقت مهدي بازرگان بود. اساسا در شرايط تشديد اختلافات دروني جناح هاي حاکم، يکي از شگردهاي حکومت متشنج کردن فضا و بحران سازي براي به تسليم کشاندن حريف بوده است.
افزون بر اين، مناسبات با جهان هم يکي ديگر از دلايل حمله به سفارت انگليس بوده است. جمهوري اسلامي اين روزها در زير فشار شديد قرار گرفته است. تحريم ها عليه ايران، از تحريم هوشمند و يا هدفمند، شتابان، در حال فاصله گيري است. انگليس و کانادا و فرانسه بانک مرکزي ايران را تحريم کرده اند، فرانسه ضمن بلوکه کردن دارايي ها، خواستار تحريم نفتي ايران هم شده است، آمريکايي ها هم موتور تشديد تحريم ها، هستند، بقيه اروپا و جهان صنعتي هم در حال پيوستن به آن ها هستند. روز پنج شنبه، وزراي امور خارجه اتحاديه اروپا تحريم هاي جديدي را تصويب کرده اند که تحريم ۱۴۱ شرکت و ۳۹ فرد ديگر از جمله آن هاست. در اين نشست حتي تحريم نفت ايران مورد بحث بوده است. قرار است در آينده باز در باره ايران صحبت کنند. صدور قطعنامه در رابطه با طرح ترور سفير عربستان در آمريکا و نقض حقوق بشر در ايران، فشار بر جمهوري اسلامي را تشديد نموده است. به نظر مي رسد يخشي از حکومت به خيال خود براي کاستن از فشار روي خود، برنامه حمله به سفارت را طراحي نمود تا پيش از پيشروي غرب به خيال خود، آن ها را از اتخاذ تصميمات تندتر بترساند. بنابر اين دستگاه ولايت از اين حمله به سفارت، هم سد کردن راه تشديد تحريم ها را مدنظر داشته و هم به تسليم کشاندن حريف را داخل دنبال نموده است.
نتايج اين حمله؟ زود است در باره نتايج حمله به سفارت انگليس نظر قطعي داد. اما فعلا با واکنش شوراي امنيت و ۵ عضو اصلي آن مواجه شده ايم و همه اين کشورها و برخي کشورهاي بزرگ ديگر اين عمل را محکوم کرده اند. انگليس سفارت خود را بسته است و نروژ هم در حال حاضر سفارت خود را در ايران تعطيل کرده است. به نظر مي رسد کشورهاي اتحاديه اروپا نيز در اين چارچوب ها اقداماتي انجام دهند. فرانسه و آلمان سفراي خود را براي رايزني خواسته اند. و ايتاليا در حال تصميم گيري براي بستن سفارت خود در تهران است. اين احتمال که بيشتر کشورها سفيران خود را براي رايزني فرا بخوانند، وجود دارد. اين حمله موقعيت جمهوري اسلامي را در مناسبات جهاني ضعيف تر کرده و فشارها را بر اين حکومت افزايش خواهد داد. يکي از اتهامات اصلي حکومت از نظر ديگر کشورهاي جهان، غيرقابل اعتماد بودن رژيم بوده است. حتي برنامه اتمي جمهوري اسلامي را با اين رفتارهاي خارج از نرم سنجيده اند و با آن به مخالفت برخاسته اند و گرنه کشورهاي ديگري نظير پاکستان هم وجود داشت، که به دلايل ديگري اعتماد زيادي به او نداشتند، اما اتمي شدنش با چنين مشکلي مواجه نشد. به نظر مي رسد حلقه تحريم ها به دور ايران تنگ تر مي شود و فشار بر مردم افزايش مي يابد. در حال حاضر نيز برخلاف گزافه گوئي هاي حکومتيان که اعلام نمودند تحريم ها هيچ اثري نداشته است فقط در بخش توليد ۵۰ در صد با تعطيلي کارخانه ها مواجه بوده ايم و نرخ تجارت که به واردات مربوط مي شود ۵/۳ برابر شده است. اين يعني گراني اجناس، پائين آمدن قدرت خريد و افزايش بيکاري.
وظيفه ما ؟ بايد به وضعيت خطرناک کنوني توجه نمود و براي رهيابي صفوفمان را فشرده کنيم. تا اين حکومت برجاست مردم ما آسوده سر بر بالين نخواهند گذاشت. در لحظه و براي تعديل فشار بر مردم ايران اهميت دارد که اپوزيسيون ترقي خواه عليه تحريم اقتصادي و خطر جنگ متحدانه صداي خود را به گوش جهانيان برساند. بايد بگوئيم که اين حکومت با جان مردم ايران قمار مي کند. بگوئيم که اين تحريم هاي اقتصادي فشارش به دوش مردم مي افتد و مخالفت خود را وسيعا تبليغ کنيم. اما همزمان، فراموش نکنيم که تا اين حکومت بر سرنوشت ما حاکم است، مشکلات تشديد مي شوند. از اين رو ضروري است همه نيروهائي که براي استقرار دموکراسي به جاي جمهوري اسلامي مبارزه مي کنند، بتوانند حول شعاري مشخص متحد و يکصدا شوند. اين حکومت در بحران زيسته با بحران ادامه داده و در بحران تنفس مي کند. بايد شعار ملموسي را براي برآمد يک جنبش عليه حکومت و براي استقرار دموکراسي پيش کشيد. اکنون شعار انتخابات آزاد حلقه اي است که هم بيشترين توافق داخلي و هم وسيعترين پشتيباني جهاني را دارد. بکوشيم با طرح اين شعار، همه اشکال مبارزه، از اعتصابات و تظاهرات گرفته تا هر نوع مخالفت و مقاومت و نافرماني مدني را با هدف برگزاري يک انتخابات آزاد خارج از کادر قانون اساسي جمهوري اسلامي به خدمت بگيريم.
5 شنبه دهم آذر 1390 برابر يکم دسامبر 2011