مبارزات زنان و جايگاه آنان

در كشورهاي توسعه نيافته، بخش عظيمي از زنان به صفوف محرومترين مزدبگيران پرتـاب شـده
و اكثريت عظيمي از آنان، از كار، و تحميل كار خانگي بـدون مـزد، در رنجنـد. از اينـرو جنـبش آزادي و
برابري زنان به نزديكترين متحد طبيعي سوسياليسم عليه سرمايهداري تبديل شده است.
ـ كشور ما ايران از اين قاعده مستثني نيست. زنان ميهن ما همواره با رژيمهاي مستبد و نيز فرهنگ
مردسالاري و تبعيض جنسي در مصاف بـودهانـد. بـا سـلطة جمهـوري اسـلامي، سـتم بـر زنـان ابعـاد
گستردهاي يافت و مبارزه با زنان، به عنوان يكي از اركان مهم ايدئولوژيك رژيـم بـراي تثبيـت حكومـت
ديني، به كار گرفته شد گرفت. ولي زنان ما سكوت نكرده و از همان فرداي انقلاب و در طول عمـر رژيـم
اسلامي به مبارزة خود ادامه دادهاند و اين امر تا برچيده شدن حكومت دينـي و زنسـتيز ادامـه خواهـد
يافت.
ـ مبارزه براي سوسياليسم، در ايران، جدا از مبارزه براي رهايي زن نيسـت. سوسياليسـم بخـودي
خود رهايي زن را تحقق نميبخشد. دموكراسي سوسياليستي فقط زماني ميسر خواهد بود كـه زنـان نـه
تنها از حقوق برابر در قانون بلكه بطور مساوي با مردان، در قدرت سياسي سهيم باشند.
سازمان ما در كنگرة سوم بر موازنة مثبت بين اعضاي زن و مـرد سـازمان تأكيـد نمـود. ايـن امـر
تاكنون عملي نشده است.
كنگرة پنجم ضمن تأكيد بر به روز بودن اين قطعنامه و حمايت فعال سازمان از جنبشهاي فمينيستي
و پشتيباني از تشكلهاي مستقل زنان جهت كسب آزادي و برابري و پيگيري مطالبات خود در جامعه، بر
اجراي اين قطعنامه در انتخاب كميتة مركزي سازمان، و رعايت حق رأي نسـبي بـه نسـبت اعضـاي زن،
پافشاري ميكند و خواهان افزودن بند زير به مادة پنج اساسنامة سازمان ميباشد.
مادة ) : ٥كميتة مركزي، عاليترين ارگان رهبري سازمان در فاصـلة دو كنگـره اسـت كـه فعاليتهـاي
سازمان را در چهارچوب مصوبات كنگره هدايت ميكند. عضويت در كميتة مركزي مشـروط بـه داشـتن
حداقل پنج سال سابقة عضويت در سازمان و محـدود بـه سـه دورة متـوالي اسـت.( ”در انتخـاب كميتـة
مركزي، اصل سهميهبندي، حداقل به نسبت تعداد رفقاي عضو سازمان رعايت خواهد شد“.