پيام های سازمانهای سياسی به کنگره هشتم

پيام دفتر سياسي حزب دمکرات کردستان ايران

رفقاي گرامي اعضاي کميته مرکزي سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران

با درود به شما و شرکت‌کنندگان درکنگره
برگزاري کنگره هشتم سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران را بشما دوستان و همه اعضا و هواداران اين سازمان تبريک مي‌گوئيم. آرزومنديم اين کنگره با موفقيت هرچه تمامتر به وظايف خود عمل کرده و دستاوردهاي شايسته‌اي را بهمراه داشته باشد.
رفقاي گرامي!
روابط کاملا دوستانه سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران و حزب دمکرات کردستان ايران که سالها پايه‌گذاري و به نحو شايسته‌اي ادامه داشته است و هم اکنون نيز درحال گسترش هرچه بيشتري است ، موجب گرديده که در بسياري مقاطع مبارزه عليه رژيم واپسگراي جمهوري اسلامي در کنار هم باشيم و موفقيتهاي هريک از اين حزب و سازمان را ازآن خودبدانيم. بنابراين طبيعي است که با چشم انتظار دوستانه‌اي به برگزاري کنگره هشتم سازمان دوستمان و مصوبات اين کنگره بنگريم و توفيق هرچه بيشتر را برايش آرزو نمائيم.
قطعا اين واقعيت را درک نموده‌ايم که از يک سو کنگره هشتم دوستان درچه شرايط سياسي خاصي برگزار مي‌گردد و از ديگر سو واقفيم که متاسفانه هنوز اپوزسيون دمکرات و متذقي ايراني در همان پراکندگي و عدم اتحاد بسر ميبرد که اين خود شايد يکي از اسباب ماندگاري رژيم باشد. در همانحال از تلاش دو جانبه سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران و حزب دمکرات کردستان ايران بمنظور دستيابي به يک ائتلاف از نيروهاي دمکرات و مترقي نيز شايد بسياري مطلع‌اند ، اميد اين است که کنگره هشتم شما رفقا در اين زمينه نيز بيش از پيش فعال و گامي موثر به پيش نهد. حزب دمکرات کردستان ايران در اين رابطه همچون گذشته فعال و به تلاش خود ادامه ميدهد ، باشد که اين تلاشها نهايتا به ثمر برسند.
براي يک يک شرکت‌کنندگان در کنگره سلامتي و خوشبختي و براي کنگره‌اتان توفيق و سرافرازي را آرزو مينمائيم.
حزب دمکرات کردستان ايران
دفتر سياسي
25 / 4 /1387 خورشيدي
15 / 7 / 2008 ميلادي

پيام دفتر سياسي حزب دمکرات کردستان

پيام دفتر سياسي حزب دمکرات کردستان
به کنگره‌ي سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران
با سلام و درود گرم
به مناسبت کنگره‌ي سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران ، صميمانه به اعضاي کنگره و اعضا و هواداران سازمان تبريک ميگوئيم . اميدواريم کنگره کارهاي خود را با تحليل و تصميمات درست در رابطه با آينده سرنوشت مردم زجرديده‌ي ايران و حقوق تمامي خلقهاي ايران ، با موفقيت به پايان برساند.


دوستان گرامي!
سازمان شما در شرايطي کنگره‌ي خود را برگزار ميکند که رژيم جمهوري اسلامي در داخل ايران با نارضايتي‌هاي روزافزون و مبارزات مدني اقشار مختلف مردم روبرو شده‌است. در سطح بين‌المللي نيز تماميت خواهي و سياستهاي آشوبگرانه اين رژيم باعث افزايش فشارهاي جامعه بين‌المللي بر سران جمهوري اسلامي شده‌است. چنين وضعيتي موجب ادامه کينه‌توزيها و سرکوبگريهاي بي‌رويه‌ي جمهوري اسلامي در مقابل خواستهاي مردم و مبارزات مدني آنان گشته‌است.
با اين وصف خلقهاي ايران از هرفرصتي در راستاي اظهار نارضايتيهاي خود در مقابل سياستهاي رژيم و تامين حقوق و آزاديهايشان بهره جسته‌اند. کارگران ، زنان ، معلمان ، دانشجويان و مبارزان اقشار مختلف مردم در اين رويارويي به عرصه مبارزات مدني گام نهاده‌اند ، شيوه‌اي از مبارزه که ميتواند فراگير گشته و درنتيجه توان سرکوب جمهوري اسلامي را کاهش دهد و رژيم را به عقب نشيني‌هاي بيشتري ناچار سازد و از ميزان سرکوب و استثمار بکاهد.
در کردستان ، بعد از سه دهه کشتار ، دستگيريها و اعدامهاي بيشمار ، مردم همچنان به مقاومت ادامه داده و براي تامين حقوق ملي مشروع خود همگام با مبارزان سراسر ايران در جهت دستيابي به آزادي و دمکراسي و تامين يک زندگي شايسته انساني براي هم‌ي ايرانيان به مبارزه ادامه ميدهند. اعتصابهاي عمومي چند سال گذشته بويژه اعتصاب عمومي مردم کردستان در اغلب شهرها و مناطق کردستان در بيست و دوم تيرماه امسال ، نشانه‌اي از عمق بيزاري اين مردم از رژيم و مصمم بودن آنها در مبارزه براي دستيابي به آزادي و دمکراسي است.


دوستان ارجمند!
در حاليکه هرروزه در شهر يا مناطق مختلف کشور بلازده‌امان شاهد رويارويي و درگيري مردم با نيروهاي سرکوبگر رژيم جمهوري اسلامي هستيم ، احزاب و سازمانهاي مسئول در خارج از کشور پراکنده و دور از هم ناظر اين اوضاع هستند. به باور ما وقت آن رسيده است که با تحليلي جدي و مسئولانه و درک خواستهاي مردم ايران در شرايط کنوني ، راه همکاري و همگامي احزاب و سازمانهايي که به استقرار حکومتي دمکراتيک و فدرال و تامين خواستهاي مردم و اهداف ملي خلقهاي ايران باور دارند را هموار نماييم . ايده‌اي که در شرايط سياسي کنوني شايد تنها راه ممکن براي حفظ ايراني يکپارچه باشد.
در پايان موفقيت کنگره‌ي سازمانتان را در راستاي دستيابي به برنامه و اهدافي که به رهايي هرچه زودترخلقهاي ايران از چنگ ديکتاتوري و استثمار ياري رساند ، آرزومنديم.
دفتر سياسي
حزب دمکرات کردستان
22 / 7 / 2008
1 / 5 / 1387


 

پيام شوراي موقت سوسياليستهاي چپ ايران

پيام به کنگره هشتم سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران


رفقاي گرامي!
شوراي موقت سوسياليست هاي چپ ايران درودهاي گرم و صميمانه خود را به مناسبت برگزاري هشتمين کنگره سازمان ابراز مي دارد و براي شما موفقيت هر چه بيشتر در تدوين برنامه و سياست هاي آتي و وظائف پيشاروي آرزو دارد.
رفقاي عزيز!
کنگره شما در شرائطي برگزار مي گردد که بن بست و نابساماني اوضاع در ايران و ادامه تنش و بحران در منطقه ويژگي آنست. در ايران، جمهوري اسلامي در محاصره مشکلات حل ناشدني و تنگناهاي غيرقابل خروج است. سياستهاي نظام در عرصه هاي مختلف اقتصادي، مالي، سياسي و فرهنگي و بحران سازيهاي داخلي و خارجي آن، نتايج ويرانگر خود را در تحميل فشارهاي سنگين ناشي از گراني و تورم فزاينده و مهار نشدني بر مردم، در فرار سرمايه ها و استعدادها و مغزها از کشور، در پيامدهاي مجازات هاي اقتصادي، در سرازيرشدن بيش از پيش سرمايه بسوي سوداگري و در ايجاد اختلالات و عوارض اجتماعي و رواني جامعه، هر روز بيشتر نشان مي دهد. اقشار و طبقات پائيني و مياني جامعه، کارگران، معلمان، تهيدستان، زنان و جوانان قرباني اصلي اين سياست اند.
پاسخ مافياي نظامي- مالي حاکم به مشکلات روزافزون و به مطالبات معيشتي و آزاديخواهانه مردم، ادامه و گسترش فشار و سرکوب و بحران سازي در داخل و خارج از کشور است. مافياي حاکم بر ايران که با فروش ثروت و منابع کشور زندگي ميکند، حراج ثروت و سرمايه امروز و نسل هاي آينده را به وسيله اي جهت ثروت اندوزي خود و پرداخت امتيازات و هزينه خيل عظيم پاسداران حاکميت و نيروي مليوني اطلاعاتي و امنيتي و وابستگان آنها تبديل کرده است. از سوي ديگر با اجراي سياست گسترش واردات رسمي و غيررسمي که در سال گذشته به رقمي بالغ بر 80 ميليارد دلار رسيد، اقتصاد و توليد داخلي را ويران و بيکاري مليون ها نفر را سبب شده است. در منطقه نيز تنش و جنگ که دامنه آن با تجاوز آمريکا به عراق در همه جا گسترده شد، همچنان ادامه دارد.
اين جنگ و تنش که ژرژ بوش و کاخ سفيد آنرا «مناقشه جهاني» و «جنگ ايدئولوژيک تعيين کننده عصر ما» ناميده اند هم اکنون تمامي خاورميانه بزرگ را که مرزهاي آن از پاکستان تا مراکش و شاخ افريقا امتداد دارد، در بحراني عميق فرو برده است. سرنوشت کشور ما، بمثابه يک کشور بزرگ و مؤثر در تحولات خاورميانه، با سرنوشت اين منطقه که بدليل وجود ذخائر نفتي، موقعيت استراتژيکي و قرارداشتن اسرائيل در آن، منطقه اي حساس و پراهميت و از مناطق مهم مورد توجه آمريکا بشمار مي رود، گره خورده است. بهمين جهت وجود نظامي استبدادي- ديني قدرت طلب و ماجراجو و بي مسئوليت مانند جمهوري اسلامي و يا نظامي دمکراتيک درايران، نه تنها براي مردم کشور ما و منافع آن، بلکه براي تمامي مردم و کشورهاي منطقه حائز اهميت است. ايراني مستقل و آزاد و دمکراتيک در تغيير شرائط کنوني منطقه و ايجاد صلح و امنيت در خاورميانه، نقشي ترديد ناپذيردارد. اين واقعيت، ابعاد ملي منطقه اي اهميت مبارزه براي پايان دادن به نظام حاکم و استقرار دمکراسي در کشور ما را نشان مي دهد، ابعادي که از رهائي مردم ما و زيست آنها در آزادي و استقلال فراتر مي رود و تحقق آن تنها بوسيله مردم و آزاديخواهان ايران ممکن خواهد بود.
گرچه رژيم جمهوري اسلامي همچنان از ظرفيت ها و امکانات مالي، نظامي و انساني قابل توجهي براي حفظ و ادامه حاکميت خويش برخوردار است و سياست سرکوب و کنترل گسترده آن از يکسو و انفعال سياسي و فقدان دورنما و اميد به تغيير در ميان مردم از سوي ديگر، شرائط دشواري براي سازمان دادن مبارزه در ايران بوجود آورده است، معهذا نبايد ناديده گرفت که در کنار عوامل نامساعد، بدليل تحولات ايجاد شده در ساختار جامعه، در مناسبات اقتصادي- اجتماعي و در ذهنيت مردم، ما با عوامل عيني مساعدي براي مبارزه جهت تغيير شرائط کنوني و استقرار نظامي دمکراتيک روبرو هستيم:
دانشجويان به اقتضاي نياز به مطالعه، پژوهش و بحث و تبادل انديشه، به آزادي و فضاي باز نياز دارند و اين امر آنها را بطور ناگزير هر روز بيشتر به مقابله با استبداد ديني مي کشاند. محروم بودن جوانان از بسياري نيازها، نداشتن آزادي، بيکاري روزافزون، مشکلات تحصيلي، فشارهاي روزمره و دورنماي ناروشن، نامطمئن و نوميدکننده آينده شرايطي را بوجود آورده است که آنها تأمين نيازهاي خود را در چارچوب اين نظام هر روز بيشتر ناممکن مي بينند و بمثابه يک گروه اجتماعي پرتحرک، ناچار به تلاش براي گذار از اين نظام و استقرار شرائطي تأمين کننده اين خواست ها و نيازها روي مي آورند.
حضور و شرکت روزافزون زنان در بحش هاي مختلف حيات اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي که پديده اي بي مانند در کشور ما و عاملي مهم در استقرار جامعه مدني و نظامي دمکراتيک است، زنان ايراني را به مبارزه اي همه جانبه با جمهوري اسلامي و ارزش هاي واپس گراي آن کشانده است. پافشاري حاکميت در حفظ قوانين، سنت ها و ساختارهاي کهنه و ناسازگار با الزامات جامعه نو، زنان ايران را بطور اجتناب ناپذير به تشديد اين مبارزه و سمت گيري در جهت حذف اين ارزش ها و پاسداران آن مي کشاند.
کارگران، زحمتکشان، معلمان و ساير مزدبگيران براي دست يابي به خواست ها و مطالبات خود، راهي جز گسترش مبارزه ندارند. مبارزه اين اقشار و طبقات اجتماعي به خاطر مطالبات اقتصادي، اجتماعي و سياسي بطور سدناشدني ادامه خواهد يافت و اين خود عامل پويائي و گسترش مقاومت هاي آتي و مقابله آنها با نظام است.
با همه اينها، اين مقاومت و مبارزات و بطور کلي وجود تمايل به تغيير در ميان مردم، به تنهائي نمي تواند به تغييرنظام منجر شود و يا عامل برانگيختن جنبش همگاني گردد. گرايش و تمايل مردم به تغييرزماني مي تواند به جنبش همگاني براي تغيير تبديل شود که عوامل و شرائط ديگري نيز موجود باشد. وجود نيروهاي سياسي سازمان يافته، وجود تشکل هاي سياسي بزرگ و فراگير براي دامن زدن و سمت دادن به اين مبارزات و ايجاد پيوند ميان مقاومت هاي پراکنده مردم، براي پيش برد مبارزات جاري و ارتقا آن به سطح جنبش همگاني، بر اساس ارائه دورنمائي از نظام جايگزين و ويژگي ها و ساختارهاي آن، از عوامل اساسي و ضروري براي ايجاد تغيير و تحول و پايان دادن به حيات نظام حاکم است.
اين نياز مبرم و اساسي، همه ما را به گام برداشتن در راه پاسخ دادن به آن فرا مي خواند. تلاش براي پايان دادن به پراکندگي موجود، تلاش براي متحقق ساختن اتحادها و ائتلاف هاي بزرگ وظيفه ايست که به رغم کوشش هاي ناموفق و دستاوردهاي ناچيز تاکنوني بايد بطور پيگير به آن ادامه داد.
در مبارزه براي استقرار دمکراسي در ايران، جنبش چپ و سوسياليستي نيروي اجتماعي بزرگ و انکارناپذيريست. اين جنبش با وجود تأثيرات منفي در گذشته، با وجود خطاهاي بزرگ و نفوذ افکار غيردمکراتيک در آن، در تاريخ مبارزات مردم ما و در پيکار براي آزادي، عدالت اجتماعي و بهبود شرائط زندگي زحمتکشان سهمي مؤثر و فراموش ناشدني داشته و در اين راه قرباني هاي بيشمار داده است. امروز نيز شرکت و نقش فعال اين جنبش در مبارزه عليه جمهوري اسلامي، يکي از شرائط ضروري براي تغيير و تحول در ايران و يکي از ضامن هاي اصلي استقرار دمکراسي، بهبود زندگي مردم، استقلال کشور و رشد و توسعه آنست. اما ايفاي چنين نقشي، بدون حضور سازمان يافته آن در صحنه سياسي ممکن نخواهد بود.
تلاش هاي چند سال گذشته در خارج از کشور و فعاليت هائي که بويژه در دو سال اخير در جهت وحدت نيروهاي چپ دمکرات جريان داشته است، هم اکنون ما را به متحقق ساختن بخشي از اين وظيفه و زمينه سازي وحدت ميان بخش هائي از اين جنبش نزديک کرده است.
اميدواريم در جريان بحث هاي اين کنگره و ادامه اين بحث در نشست هاي بعدي، بتوانيم سازمان بزرگي در برگيرنده شمار هر چه بيشتري از نيروهاي چپ سوسياليستي خارج از کشور را پي ريزي کنيم و در راه توسعه و گسترش صفوف آن درداخل و خارج گام هائي مؤثر برداريم.
يکبار ديگر براي کنگره شما، موفقيت هر چه بيشتر بويژه در زمينه اتخاذ تصميمات و رهنمودهاي ضروري در اين ارتباط، آرزو مي کنيم.
کميته هماهنگي شوراي موقت سوسياليستهاي چپ ايران
25 ژوئيه 2008

پيام حزب کومه‌له‌ کردستان ايران

 رفقا و دوستان عزيز!
من حامل گرمترين درودهاي کميته‌ي مرکزي کومه‌له ‌براي شما و ‌کنگره‌ي هشتمتان هستم . همچنين ازطرف کميته‌مرکزي کومه‌له‌ از اينکه‌ مارا به‌کنگره‌تان دعوت نموده‌ايد تشکرميکنم و‌ موفقيت هرچه‌بيشتر کنگره‌ و تک تک شما را آرزو ميکنم ودستتان را بگرمي ميفشارم .
رفقا! کنگره‌ي شما در شرايطي برگزار ميشود که‌ منطقه‌ آبستن حوادث است و ايران هرروز بيشتر در باطلاق بحرانهاي گوناگون فرو ميرود. رودر رويي حاکميت با مردم به‌گونه‌ي خارق العاده‌اي تعميق يافته‌ وهرروز ابعاد تازه‌تري بخود ميگيرد، سرکوب مبارزات مردم ، کشتار ، اعدام وخفه‌کردن هرگونه‌ صداي مخالف بشدت اوج گرفته‌ است .‌
دردرون حاکميت.جدال جناحهابرسرقدرت به‌ خشونت بيشتر گرائيده‌ و عليرغم وجود انتقاداتي به‌ سياستهاي احمدي نژاد، حمايت خامنه‌اي ازاو هنوز ادامه‌دارد.
درسطح بين المللي، ايران ،بخاطرادامه‌ي سياستهاي غيرمسئولانه‌ وجنگ افروزانه‌اش، بيش از پيش منزوي شده‌ و تحت فشارروزافزون قراردارد. در زمينه‌ي بحران اتمي نيز، عليرغم فروکش اوليه‌اي که‌در سياست اعمال فشار دولتهاي غربي پيش آمده‌ بود،فشار بين المللي بطورچشمگيري درحال افزايش است‌ وآثار اوليه‌ي تحريمهاي اقتصادي قابل رويت ميباشد.
بخش قابل توجهي ازتحليلگران از امکان بوجود آمدن تغيراتي در حاکميت ايران صحبت ميکنند. نرمشهاي جديد جمهوري اسلامي در رابطه‌بابحران اتمي و بازگشت برسر ميز مذاکره‌ ،ميتواند نشانه‌اي از چنين احتمالي باشد.ماهشدار ميدهيم چه‌ در نتيجه‌شکست و چه‌ ازطريق سازش اگر جمهوري اسلامي مجبور به‌ سرکشيدن دوباره‌ي جام زهر شود،قبل از هرچيز براي جلوگيري از خيزش توده‌هاي مردم به‌تسليم واداشتن آنان سعي خواهد کرد سرکوب خونيني براه اندازد وانقلابيون، رهبران محلي،مبارزين ومخالفين را همچون سال 67 قتل عام نمايد. تقسيم نيروهاي نظامي به‌لشکرهاي مستقل استاني و اعدامها و سرکوبهاي بيسابقه‌ي کنوني نشان ميدهد که‌ رژيم يورش خود را آغاز کرده‌ است.
رفقا! درچنين شرايطي همگامي واتحاد سريع طيفهاي مختف دمکراسيخواه ايران واحزاب و سازمانهاي دمکرات و عدالتخواه به‌ يک امر حياتي ومبرم جنبشهاي موجود در ايران و به‌ يک وظيفه‌ي عاجل ما تبديل شده‌ است. مابايد بسرعت ازاين پراکندگي غيرقابل توجيه رهايي يابيم ودوشادوش همديگر براي آزادي و دمکراسي مبارزه‌ کنيم .براي اين کار ما احتياج به توافق برسر اساسيترين مسائل سياسي واجتماعي موجود در ايران داريم ‌ تابتوانيم جنبشهاي وسيع وگوناگون توده‌اي رادرجريان مبارزه‌ي مشترکمان درکنار هم قرار داده‌ وبهم پيوند زنيم . نميتوان با انکار وعدم توجه‌ به‌عمده‌ترين جنبشهاي توده‌اي موجود به‌جايي رسيد. برسميت شناختن اين جنبشها وتوجه‌ به‌ خواستهايشان و پاسخگويي مشخص به‌ هرکدام ازآنان بايدمحورهاي اصلي ائتلاف و وحدت ما دمکراتها و عدالتخواهان اجتماعي باشد.دراين مورد نبايد هيچ واهمه‌اي بخود راه دهيم.چرا بايد در همايشهاي ما هوادار بني صدر باشد و از کنگره‌ي ملتهاي ايران فدرال دعوت بعمل نيايد ؟
درعينحال ما بايد ازگنجاندن موارد و دادن شعارهايي که‌ باعث برانگيختن توهم درميان توده‌هاي مردم ميشوند بپرهيزيم. البته‌ ما خواهان صلح و آشتي درتمامي جهان وبويژه‌ درايران هستيم ،اما شعار” جبهه‌سوم”،”جبهه‌ي صلح” و”تشکيل کميته‌هاي صلح” ،آنهم درحاليکه‌ جنگي درکار نيست، غيراز منحرف کردن مبارزه‌ مردم ازمسيرخودش وآب ريختن به‌آسياب جمهوري اسلامي چه‌ خاصيتي دارد؟ در ايران جبهه‌ي سومي وجود ندارد ،دو جبهه‌ بيشتر نيست .جمهوري اسلامي ونيروهاي ضدمدميش در يک طرف ، و مردم ونيروهاي آزاديخواه وبرابري طلب در طرف ديگر.
بازهم ميگويم ما منادي صلح و آشتي هستيم، ما بادخالت نظامي خارجي وآلترناتيوسازي آنان مخالفيم، اما آيا اين بدان معني است که‌ ما به‌همه‌ بد و بيراه ميگوئيم و باهمه‌ خصومت ميورزيم و حاضر نيستيم از امکانات وشرايط مساعد به‌نفع پيشبرد جنبش استفاده‌ کنيم؟ فراموش نکنيد قبل از روي کار آمدن جمهوري اسلامي نيز مخالفت ما بادولتهاي غربي و آمريکاعمدتا برسر اين بود که‌اين دولتها بخاطر حفظ منافع خويش از رژيمهاي ديکتاتور حمايت ميکردند . اما حالا ‌ شرايطي پيش آمده‌ که‌ منافع آنان درتضعيف جمهوري اسلامي است، معلوم است که‌ما بايد ازاين ام به‌نفع مبارزه‌ي خودمان استفاده‌ کنيم. ما بايد از همه‌ي ارگانهاي بين المللي و همه‌ي دولتها بخواهيم که‌ ا از جمهوري اسلامي حمايت نکنند واز فروش اسلحه‌به‌ آن ‌ خودداري کرده‌ وکاري نکنند که‌ رژيم را تقويت ومارا تضعيف کند. بايد ازآنان بخواهيم وبه‌آنها فشار بياوريم که‌ ازمبارزه‌ي مردم وملتهاي ايران و ازجنبش دمکراسي و حقوق بشر و ساير جنبشهاي مردم درايران پشتيباني کنند.
من بيش از اين سرتان را درد نمي آورم و بار ديگر براي کنگره‌ وتک تک شما عزيزان آرزوي موفقيت ميکنم .

پيام دفتر سياسي کومه‌له زحمتکشان کردستان

رفقاى عزيز! سلامهاي گرم ما را بپذيريد. برگزاري کنگره هشتم را به شما تبريک ميگوييم و برايتان آرزوي موفقيت داريم.
رفقا کنگره شما در شرايط سياسي خاصي برگزار ميشود و طبيعي است که جدا از پاسخگويي به برخي مسائل تشکيلاتي، وظايف عمومي¬¬¬تري در قبال جنبش را نيز در دستور کار خود گذاشته و به آنها جوابگو باشد. در شرايط حساس کنوني، ما تقويت انسجام و وحدت دروني تشکيلات را براي همه و از جمله سازمان شما نيز ضروري ميدانيم. سالها موجوديت و سبک فعاليت شما به ما اطمينان بخشيده که در اين سازمان عنصر مسلط احساس مسئوليت و همبستگي رفيقانه است. اين دستاوردي است که در اين کنگره نه تنها بايد حفظ شود، بلکه ضروري است تا پايه¬هاي اين رفاقت مستحکم تر گردد.
شرايط حساس کنوني در ايران و موقعيت داخلي و خارجي¬ نامناسبي که رژيم ديکتاتور جمهوري اسلامي به زيان و به حساب مردم ايران فراهم آورده است، هر روز بيشتر از روز پيش اين جامعه را به ورطه سقوط و به سوي فاجعه انساني سوق ميدهد. اکنون گذشته از پديده¬هاي خفقان سياسي، فقر، اعتياد، زندان و شکنجه، زن ستيزي و تباهي زندگي جوانان، سايه شوم يک جنگ ويرانگر نيز به ديگر ارمغانهاي اين رژيم اضافه شده است. اين شرايط بيش از هر زمان ديگري همکاري، هماهنگي و استحکام اتحاد و دوستي نيروهاي چپ و سوسياليست، دمکرات و ترقيخواه در ايران را ضروري ساخته است. ايجاد يک جبهه دمکراسي، ضد استبدادي، ترقيخواه و پيشرفته، بدون يک زمينه¬سازي و ايجاد همکاري فشرده اين نيروها، ممکن و مقدور نيست.
ما انتظار داريم که کنگره شما گامي ديگر براي هموار نمودن راه در اين مسير بردارد. ما ضمن تأکيد مجدد بر دوستي و همکاري فيمابين و اعلام آمادگي براي تقويت اين پيوند ميان دو جريان، آمادگي خود را جهت تلاش براي ايجاد يک اتحاد دمکراتيک و عدالتخواه ابراز ميداريم و چون هميشه سازمان شما را يکي از مبارزين اين راه و از متحدان نزديک خود ميشناسيم. بار ديگر براي همه شما رفقاي عزيز و براي کنگره آرزوي موفقيت داريم.

دفتر سياسي کومه‌له زحمتکشان کردستان
4 مرداد ماه 1387 هجري برابر با 7.200825. ميلادي

پيام هيات سياسي – اجرائي سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)

رفقاي گرامي!

برگزاري کنگره هشتم سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران را به شما و دوستداران سازمان شما شادباش مي گوئيم. ما صميمانه آرزومنديم اين کنگره با آگاهي از نقشي که در جهت سامانيابي و اتحاد نيروهاي چپ   مي تواند بر عهده بگيرد، تصميمات راهگشايي در جهت همگرايي نيروهاي چپ و زمينه سازي براي ايجاد حزب چپ دمکرات و مدرن اتخاذ کند.

رفقا!

جامعه ما طي سه دهه تحولات عميقي را در ساختارهاي اجتماعي و طبقاتي پشت سر گذاشته است. تحولات ساختاري در طي سه دهه، دمکراسي و عدالت اجتماعي را به مسئله اصلي جامعه ما تبديل کرده و اين امر را مدلل ساخته است که در کشور ما، امر توسعه با دمکراسي و عدالت اجتماعي درآميخته است.

در اين فاصله زماني به جهت رشد جمعيت کشور، سرريز شدن دهقانان بسوي شهرها و به فلاکت نشانده شدن بخشي از گروههاي اجتماعي بخاطر سياستهاي اقتصادي جمهوري اسلامي، بر ميزان اقشار تهيدست جامعه، حاشيه نشينان و خانه بدوشان افزوده شده و گروه هاي جديدي از جامعه که بخشي  از آنها در گذشته جزو اقشار مياني به حساب      مي آمدند، به سوي اقشار پائين جامعه رانده شده اند.

اگر در يک قطب جامعه فقر و فلاکت متراکم گرديده و اکثريت جامعه بسوي فقر سوق      يافته اند، در قطب ديگر جامعه ثروت بيکران در دست لايه نازکي متمرکز گشته است. در طي دو دهه باند ثروت ـ قدرت شکل گرفته و به ثروتهاي بي سابقه در تاريخ ايران دست يافته اند.
شکل گيري لايه نازکي از ثروتمندان کلان از سوئي و از سوي ديگر متورم شدن اقشار کم درآمد جامعه، به تشديد فقر و بيکاري و  تعميق بي سابقه شکاف طبقاتي منجر گرديده است. به يقين مي توان گفت که فقر، بيکاري و فاصله فقر و ثروت در جامعه ما به نحو        بي سابقه اي گسترش يافته است.

بر اين پايه مي توان گفت که بخاطر دگرگوني ساختار طبقاتي و سياستهاي اقتصادي طي سه دهه، امر توسعه و دمکراسي عميقا با عدالت اجتماعي درهم آميخته و توسعه سياسي و اقتصادي، بدون تامين عدالت اجتماعي در جامعه به امر غيرقابل دسترسي تبديل شده است.
تاکيد بر پيوند توسعه با دمکراسي و عدالت اجتماعي نه يک امر ذهني و خواست و تمايل اين يا آن جريان سياسي، بلکه امر عيني و برخاسته از آرايش نيروهاي اجتماعي و مطالبات آنها است. مردم هم نان ميخواهند و هم آزادي؛ نه ميتوان به بهانه آزادي نان را از آنان دريغ داشت، و نه به بهانه نان از آزادي محرومشان ساخت.

تحولات برشمرده حضور قوي حزبي را مي طلبد که اين دو مسئله اصلي جامعه ما را در راس برنامه خود قرار دهد. حزب چپ دمکرات و مدرن از چنين خصيصه اي برخوردار است. حزبي که  دغدغه اش تنها عدالت اجتماعي و يا آزادي نيست، بلکه عميقا معتقد است که در جامعه ما آزادي و عدالت با هم در آميخته اند. امروز حضور قوي و موثر حزب چپ دمکرات و مدرن که به الزامات عصر فراصنعتي پاسخ گويد و دستآوردهاي تکتولوژي اطلاعاتي را به کار گيرد، به يک امر مبرم و ضرور تبديل شده است.

در شرايط فقدان حزب چپ دمکرات و مدرن ، شعار عدالت اجتماعي با توجه به فقر گسترده و شکاف طبقاتي، به دست نيروهائي خواهد افتاد که از آن بصورت فريبکارانه بهره گرفته و به خدمت اهداف خود در خواهند آورد. همچنانکه جريان راست افراطي در انتخابات رياست جمهوري با شعار عدالت خواهي، کانديداي خود را در مقام رياست جمهوري نشاند.

رفقا!

در سالهاي اخير بر بستر شرايط عيني جامعه، نسل جديدي از چپ در جامعه ما پا به حيات گذاشته است.

نيروي چپ در داخل کشور عليرغم سرکوب خشن سياسي و فشار نئوليبراليسم، با ظهور در صحنه سياسي، براي دفاع از حق موجوديت خود و تاثيرگذاري برروند تحولات جاري در کشور مبارزه اي دشوار ولي اميد بخشي را پيش مي برد. اين نيرو جوان، پرشور،شجاع ، بانظرات و تمايلات متفاوت ولي باورمند به سوسياليسم مي باشد و هرکجا که کانون اعتراض و مبارزه براي آزادي و عدالت است حضور دارد. اين نيرو از دل دانشگاه ها و از ميان جوانان برخاسته اما مبارزه آن پشت ديوارهاي دانشگاه محدود نمانده و طنين صداي آن در مبارزه کارگران و مزدبگيران، زنان، دانشجويان، فعالان حقوق قومي- ملي، نويسندگان و هنرمندان کشور بازتاب دارد. جمهوري اسلامي و حاميان سرمايه با تمام خشونت با ورود اين نيرو به صحنه سياسي و دخالت گري آن مقابله مي کنند و با سرکوب و زندان مي کوشند از بازگشت چپ  و تبليغ برنامه و نظر سوسياليسم دمکراتيک در جامعه جلوگيري کنند. اما از آنجا که ظهور و حضور مجدد چپ محصول شرايط عيني، رشد جنبش کارگري و روند تحولات اقتصادي و اجتماعي جامعه است، حکومت قادر به حذف آن نيست. طيفي از اين نيرو اگر امروز در دانشگاه سرکوب مي شود، فردا از کانون ديگري سر برمي آورد و رژيم را به چالش مي کشد. اما اين نيرو به دليل فقدان ارتباط ارگانيک با طبقه کارگر، نداشتن تشکيلات حزبي و محروميت از تجربه تلخ فرقه گرايي و اتحادگريزي نسل پيشين چپ، متفرق و متشتت است و مخالفان چپ، آگاهانه سرگرم تزريق آفت تفرقه درون صفوف آن هستند و مي خواهند چپ، تماشگر منفعل تحولاتي باشد که حکومت و سرمايه داري براي مردم ما رقم مي زنند. هدف مخالفان چپ اين است که اين نيرو حتي اگر بتواند زير بار سرکوب سنگين موجوديت فيزيکي خود را حفظ کند، نتواند متشکل گردد و با تبليغ و ترويج ايده هاي خود به قطب قدرت در جامعه  تبديل شود.

رفقاي گرامي!

ما براي آن که از تماشاگر منفعل به کنشگر فعال و اثرگذار بر روند تکوين تحولات کشور بدل شويم،  بايد همه امکانات و توانمان را براي غلبه بر تشتت و تفرقه اي که چپ را ازدرون     مي خورد بسيج کنيم و در جهت تشکيل حزب چپ دمکرات و مدرن گام بر داريم. اين اتحادگريزي حاکم بر چپ به عنوان پديده آزار دهنده اي که مانع توجه و تمرکز نيروي ما به وظايف مبرم طبقاتي شده است، براي ما و شما و ساير احزاب و سازمان هاي چپ نه تازه است و نه موضوعي ناشناخته. همه با اين ضعف و کاستي آشنا هستيم ، همه به درستي اذعان داريم که بدون اتحاد و وحدت تشکيلاتي بر مبناي برنامه و سياست ، چپ سوسياليستي نمي تواند به نيروي اثرگذار در معادلات سياسي تبديل شود. اما تجربه عيني نشان مي دهد که نيروهاي چپ تنها با تاکيد بر ضرورت اتحاد به عنوان کليد مشکل گشا  نمي توانند بر دشواري کنوني غلبه کنند. راهي که براي اتحاد و سازمانگري وحدت چپ و ايجاد حزب بزرگ نيروهاي سوسياليست انتخاب مي شود، خود بخشي از روند وحدت و بيانگر ماهيت تلاش ما در راه جمع کردن نيروي متفرق و متشتت چپ است. نيرويي که خود را در ايران چپ مي شناسد و متعلق به مبارزان راه سوسياليسم مي داند، نمي توان مستقل از شرايطي که شکل گرفته و پرورش يافته و جدا از مبارزه بانفوذ انديشه راست در درون آن، سازماندهي کرد. در فاصله دو دهه تحول بزرگي درون نيروي چپ اتفاق افتاده است. ما و شما روزهاي سختي را در راه دفاع از حقانيت سوسياليسم سپري کرده ايم.برخي در اين فاصله دست به انتخاب زده و راه خود را از چپ جدا کرده اند. تکليف ما و آنان روشن است، اما بخشي در جستجوي راه اصولي براي دفاع از سوسياليسم  به بيراهه رفته اند. براي بازگرداندن همه آن نيروهايي که متعلق به چپ و طبقه کارگر هستند بايد با انعطاف باشيم بدون آن که از چشم انداز روشن تلاشمان در راه سوسياليسم  ذره اي فاصله بگيريم.

رفقاي عزيز!

به باور ما، امروز ضرورت دارد که از يکسو به تدوين مسائل نظري و برنامه اي چپ دمکرات پرداخت و در اين ارتباط از ارزشهائي چون آزادي، دمکراسي، برابري حقوق زن و مرد، حفظ محيط زيست و عدالت اجتماعي و از  سوسياليسم دمکراتيک دفاع کرد و از سوي ديگر براي وحدت چپ دمکرات و زمينه سازي براي شکل  گيري حزب چپ دمکرات و مدرن گام بر داشت.

اميد ما اين است قطعنامه اي که شما براي همکاري ها و وحدت چپ به کنگره ارائه داده ايد در خدمت آنچه که گفته شد، قرار گيرد و به ساماندهي نيروي چپ و پيشبرد امر  وحدت بين سازمانها و نيروهائي که از نقطه نظر ديدگاهي، برنامه وسياست نزديکي دارند، ياري رساند.

در خاتمه بار ديگر موفقيت شما را در پيشبرد برنامه کنگره هشتم خواهانيم و آرزومنديم شاهد روزي باشيم که همه نيروهاي مدافع سوسياليسم دمکراتيک در زير يک سقف گرد آيند و سازمان واحدي را پي بريزند.

با درودهاي رفيقانه

هيات سياسي-اجرائي سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)

چهارشنبه  ۲ مرداد ۱٣٨۷ –  ۲٣ ژوئيه