ترانه‌های مقاومت، زنان موسیقی‌دان ایرانی و نحوهٴ تبیین هویت

پدرام سمیعی (زمانه)

در شرایط امروز ایران در مورد زنان خواندن آواز و نواختن ساز در فضای عمومی یک تابوی پررنگ است. با این‌حال صفحات آنلاین پرشماری توسط زنان هنرمند ایرانی راه‌اندازی شده و این افراد در صفحه‌ی خود به انتشار آثار خود می‌پردازند. مطلب حاضر به‌دنبال پاسخ این سوال است که این زنان خود را چطور معرفی کرده‌اند و از رفتارشان چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت.

متن حاضر خلاصه‌‌ای از تحقیق مفصل‌تری درباره‌ی فعالیت آنلاین کاربران ایرانی است. بخشی از این تحقیق که به فعالیت زنان ایرانی اهل موسیق (عمدتا آماتور) در اینستاگرام (شبکه‌ی مجازی اشتراک عکس و ویدیو) می‌پردازد برای وب‌سایت فارسی زمانه تنظیم، ترجمه، بازنویسی و آماده شده است. این مطالعه توسط گروهی از محققان و دانشجویان دانشکده‌ی مطالعات رسانه‌ی دانشگاه آمستردام (UvA) انجام شده است. احتمال انتشار خلاصه‌ای روزنامه‌نگارانه (به زبان فارسی) از نتایج این پروژه با همه‌ی اعضای گروه تحقیق در میان گذاشته شده و اجازه‌ی آنان کسب شده است.
متن حاضر تنها از برخی نتایج این تحقیق که برای نوشتن مقاله‌ای مطبوعاتی مناسب است استفاده کرده است. برای این بخش از تحقیق صفحه‌ی عمومی ۱۱۲ زن ایرانی که به انتشار محتوای مربوط به هنر موسیقی خودشان می‌پردازند بررسی شده است. شیوه و روش‌شناسی این تحقیق در صورت درخواست می‌تواند در اختیار مخاطبان قرار بگیرد.

تعداد قابل توجهی از نوازندگان و خوانندگان زن ایرانی (عمدتا آماتور)، با وجود محدودیت‌هایی که برای آن‌ها وجود دارد، فعالیت هنری خود را فعالانه در رسانه‌های آنلاین منتشر می‌کنند. این زنان در شرایطی فعالیت هنری خود را به‌شکلی عمومی منتشر می‌کنند که از نظر خط قرمزهای تحمیلی حکومت ایران، نواختن موسیقی یا خواندن ترانه‌ توسط زنان در فضایی عمومی تابویی پررنگ است. گذشته از تفکرات مذهبی و سنتی که همیشه بر بخشی از جامعه ایران حاکم بوده، دست‌کم بیش از چهار دهه است که زنان به طور مستمر و سیستماتیک از نواختن موسیقی و خواندن آواز در فضایی که مردان هم در آن حضور دارند محروم شده‌اند. حالا چند سالی است که اینستاگرام، محبوب‌ترین رسانه‌ی آنلاین برای ایرانیان، به پناه‌گاهی برای هنرمندان زن ایرانی تبدیل شده است.

جالب این‌جاست که این زنان، باوجود آگاهی از این‌که فعالیت آن‌ها تابوشکنانه است و براساس قوانین حاکم بر ایران می‌تواند جرم محسوب شود، در اکثر موارد با اسم و عکس خود هنرشان را منتشر می‌کنند. این سوال پیش می‌آید که شاید این زنان در تلاش برای تغییر تصویر جامعه از «زن ایده‌آل» هستند. در حالی که رسانه‌های حکومتی ایران (و حتی بسیاری از محصولات فرهنگی مستقل از حکومت) تلاش می‌کنند زنان را به چند نقش از پیش تعیین شده (مادر/همسر/معشوقه/روسپی) فرو ‌کاهند، زنان نوازنده‌‌ی ایرانی تصویر متفاوتی ارائه می‌دهند. این رفتار آنان می‌تواند نوعی مقاومت خاموش یا همان چیزی که جیمز اسکات (استاد علوم سیاسی و فلسفی دانشگاه ییل) از آن به‌‌عنوان مقاومت متواضعانه یاد می‌کند تلقی شود. نوعی از مقاومت خشونت‌پرهیز ولی هرروزه که به‌شکلی نامحسوس اما مستمر (و معمولا ناخودآگاه یا خودجوش) برای اهداف خود تلاش می‌کند.

زنان و موسیقی، راه‌رفتن روی لبه‌ی تیغ

موسیقی در ایران پس از انقلاب اسلامی (۱۳۵۷) تابوی پررنگی بوده است. چه رسد به اینکه نوازنده‌ی موسیقی زن باشد و در بین مخاطبان او، مردان نیز حضور داشته باشند. اندکی پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، تنش بین رژیم تازه تأسیس و هنر، به‌ویژه موسیقی، به‌وضوح خود را نشان داد. اندکی پس از انقلاب، روح‌الله خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران دستور ممنوعیت انواع موسیقی از رادیو و تلویزیون ایران را صادر کرد. او در جمع کارمندان (تصفیه‌شده‌ی) تلویزیون و رادیو گفته بود: «از جمله چیزهایی که باز [برای] مغزهای جوان‌ها مخدر است و تخدیر می‌کند موسیقی‏‎ ‎‏است. موسیقی از جدیت انسان را بیرون می‌کند. خیانت است به یک مملکتی. خیانت است به جوان‌های ما. این موسیقی را حذفش بکنید به کلی».

البته بس از از این فرمان شفاهی در سال ۱۳۵۸ تا به امروز موسیقی در ایران فراز و نشیب‌های فراوانی را پشت سر گذاشته است. پخش، اجرا و آموزش موسیقی و اجرای کنسرت بسیار آزادتر شده است. اما هنوز چالش‌ها برای موسیقی‌دان‌ها فراوان است. تلویزیون دولتی ایران از نشان دادن ساز خودداری می‌کند و شاید در یکی از تازه‌ترین تحولات، سیدکاظم موسوی، نایب‌رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس روزهای پایانی پاییز امسال (۱۴۰۰) در اظهاراتی جنجال برانگیز که البته بعدا تلویحا تکذیب کرد گفته بود: «آلات موسیقی جزو کالاهای اساسی نیست که ما ورودش را الزامی بدانیم. افرادی که به دنبال آلات موسیقی یا امیال شخصی خودشان هستند، می‌توانند از ایران بروند».

در بررسی فعالیت آنلاین زنان موسیقی‌دان ایرانی نمی‌توان این پیش‌زمینه‌ی تاریخی را نادیده گرفت.

زنان هنرمند، هویت خود را چطور معرفی می‌کنند؟

برای واکاوی رفتار زنان ایرانی اهل موسیقی در فضای آنلاین، شاید اولین سوال این است که خود این زنان خودشان را چطور معرفی می‌کنند. در مطالعه‌ی ۱۱۲ صفحه‌ی عمومی اینستاگرام متعلق به این زنان، ابتدا بخش «Bio» این صفحات با روش کیفی تحلیل‌گفتمان و روش کمی تحلیل محتوا بررسی شده است. حتی در صفحات خصوصی اینستاگرام همیشه بخش‌هایی وجود دارد که برای همه‌ (حتی برای بازدیدکنندگانی که در اینستاگرام عضو نیستند) قابل دسترسی است: تصویر پروفایل، نام کاربری، نام انتخاب شده‌ی کاربر و بیو (Bio) (معمولا برای توضیح کوتاه در مورد صفحه و/یا مالک آن). در این چند قسمت صاحبان صفحه توسط پلتفرم تشویق می‌شوند تا خود را معرفی کنند. بخش آخر (Bio) علیرغم این‌که ممکن است کم‌اهمیت پنداشته شود، دقیقا همان‌جایی است که کاربر در جملاتی کوتاه خود را معرفی می‌کند. از جملات، کلمات‌، یا اشکال (emoji) انتخاب شده برای این بخش می‌شود متوجه شد که صاحب صفحه هویت خود را چگونه تعریف می‌کند.

جیمز گی (محقق بازنشسته آمریکایی در تحلیل گفتمان و زبان‌شناسی اجتماعی) استدلال می‌کند که زبانی که ما استفاده می‌کنیم صرفا یک کنش ارتباطی نیست، بلکه اعلام هویت توسط زبان اولین مرحله از ساختن هویت است. به ویژه زمانی که مردم از زبان برای صحبت در مورد خود استفاده می‌کنند. بنابراین، این فرآیند اعلام هویت زنان هنرمند ایرانی می‌تواند در نهایت نقشی حیاتی در روابط قدرت جامعه داشته باشد. این می‌تواند اهمیت تحقیق را روی جملات کوتاهی که زنان هنرمند ایرانی برای معرفی خودشان در اینستاگرام انتخاب کرده‌اند نشان دهد. بعد از تحلیل ۱۱۲ صفحه متعلق به زنان ایرانی اهل موسیقی نتایج قابل توجی به دست می‌آید. می‌شود هفت محور کلی تعریف کرد که این زنان برای معرفی هویت خود برگزیده‌اند: «آموزش موسیقی»، «مدرک دانشگاهی»، «شغل و حرفه‌ی رسمی (مرتبط با غیرمرتبط با موسیقی)»، «وضعیت تاهل»، «ژانر موسیقی و نوع ساز»، «باورهای شخصی» و «ملیت، محل زندگی یا پیوند قومی». در میان این هفت محور، سه مجموعه‌ی اول بسیار تکرارتر هستند.

زنانِ آموزگارِ موسیقی

یکی از الگوهای بسیار برجسته در اظهارات مقدماتی هنرمندان زن، وقتی است که آن‌ها اشاره می‌کنند که نه تنها نوازنده بلکه معلم موسیقی هم هستند. تدریس موسیقی حتی بیشتر از نوع و ژانر موسیقی مورد تاکید زنان هنرمند ایرانی در اینستاگرام قرار گرفته است و می‌شود نتیجه گرفت که برای آن‌ها اهمیتی جدی دارد. می‌توان استدلال کرد مربی یا آموزگار موسیقی بودن پیوندی جدی با هویت نمونه‌ها‌ی مطالعه شده دارد. یک شمارش ساده نشان می‌دهد که کلمه «تدریس» ۳۶ بار در بین ۱۱۲ پروفایل مورد مطالعه تکرار شده است. به عنوان مثال مهرناز نوازنده ویولن است و در بالای صفحه‌اش نوشته «در اینجا می‌توانید ویدیوهایی را پیدا کنید که متعلق به دانش آموزان من است» یا مهکامه بیان می‌کند که او موسیقی را در یک موسسه هنری، موسیقی تدریس می‌کند. می‌توان پرسید چرا برای هنرمندان زن ایرانی مهم است که با تاکید بگویند معلم موسیقی هستند؟

شاید دلیل این تاکید سنت احترام در فرهنگ ایرانی به آموزگاران باشد. همان‌طور که آصف بیات، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه ایلینوی، (در کتاب «زندگی به مثابه سیاست: چگونه مردم عادی، خاورمیانه را تغییر می‌دهند») اشاره می‌کند، تدریس از جمله موارد بسیار قابل احترام در فرهنگ خاورمیانه است. زنان ایرانی به‌طور تاریخی در انجمن‌های خیریه و در روزگار مدرن با مشاغلی چون معلی، از حق و استقلال خود دفاع کرده‌اند. هنرمندان زن ایران نه تنها مدعی احترام و به رسمیت شناختن هویت خود هستند، بلکه سعی در تحقق نقش سیاسی خود نیز دارند. مشارکت سیاسی در ایران معمولا محدود به مردان مسلمان وفادار به حکومت است. اما مطالعه‌ی صفحات زنان ایرانی هنرمند در اینستاگرام به ما اجازه می‌دهد تا این اعلام هویت کوتاه و مقدماتی را پیوند دهیم به یک عمل سیاسی گسترده‌تر. این هنرمندان مدعی یک حرفه بسیار محترم هستند. حتی اگر موسیقی در سیستم آموزش رسمی ایران نباشد، این زنان آموزگار نسلی را پرورش می‌دهند که ممکن است در آینده تاثیرات مهمی در کشور داشته باشد.

تحصیلات دانشگاهی

زنان موسیقی‌دان ایرانی برای معرفی هویت خود، بیشتر از همه روی حرفه‌ی آموزش موسیقی تاکید کرده‌اند.
زنان موسیقی‌دان ایرانی برای معرفی هویت خود، بیشتر از همه روی حرفه‌ی آموزش موسیقی تاکید کرده‌اند.

ذکر دستاوردهای تحصیلی، دومین الگوی غالبدر زبان زنان هنرمند ایرانی است. به‌نظر می‌رسد این هنرمندان به‌طور جدی هویت خود را با دستاورد‌های دانشگاهی خود گره زده‌اند. تعداد قابل توجهی از موارد مطالعه‌شده، سطح علمی خود را (چه در موسیقی چه در رشته‌ای دیگر) در همان چند جمله‌ی کوتاهی که اینستاگرام در اختیارشان گذاشته، ذکر کرده‌اند. در بسیاری از موارد درج سطح علمی این زنان حتی قبل از این است که این افراد ساز یا هنر اصلی خود را معرفی کنند. به‌عنوان مثال سمانه، نوازنده‌ی سنتور، قبل از نوشتن درباره‌ی موسیقی، ترجیح داده ذکر کند که علاوه بر مدرک کارشناسی موسیقی، مدرک کارشناسی ارشد شیمی هم دارد. یا سارا از ساز و هنرش چیزی ننوشته اما تاکید می‌کند که دارای مدرک دکتری است.

در اینجا پیوند روشنی بین هویت نوازندگان زن ایرانی و تحصیلات آن‌ها مشاهده می‌شود. آن‌ها احتمالاً ترجیح می‌دهند قبل از هر واقعیت دیگر، با مدرک تحصیلی خود شناخته شوند. سطح علمی و عمل تدریس هر دو به یک پدیده مشابه مرتبط هستند: آموزش. در اینجا می‌توان پرسید که چرا این‌قدر بر یادگیری و آموزش تاکید شده است؟ در واقع به نظر می‌رسد که این هنرمندان زن با برجسته کردن بخش قابل قبولی از هویت خود، به دنبال جایگاه مطلوب خود در جامعه هستند. گلی رضایی-رشتی، استاد جامعه‌شناشی دانشگاه تورنتو، استدلال می‌کند که آموزش در ایران ابزاری برای توانمندسازی زنان است و آن‌ها را قادر می‌سازد تا فضای مردسالار را به چالش بکشند. او می‌نویسد: «زنان تحصیل کرده مسایل سیاسی را به چالش کشیده‌اند و همچنان به چالش می‌کشند. نخبگان برای عدالت جنسیتی و رفع قوانین تبعیض آمیز تلاش می‌کنند». از طرفی این الگو می‌تواند نشان دهد که هنرمندان زن ایرانی مدعی هستند که راه‌اندازی یک صفحه‌ی مربوط به موسیقی از سوی آن‌ها رفتاری عامیانه یا صرفا از سر تفریح نیست و ارزشی بالاتر دارد.

وضعیت تاهل/رابطه

هنرمندان زن ایرانی با ذکر دستاوردهای تحصیلی خود را حتی گاهی قبل از ژانر و نام ساز خود ذکر کرده‌اند.
هنرمندان زن ایرانی با ذکر دستاوردهای تحصیلی خود را حتی گاهی قبل از ژانر و نام ساز خود ذکر کرده‌اند.

درج دستاوردهای تحصیلی و ذکر شغل حرفه‌ای مربی‌گری و آموزگاری غالب‌ترین الگوها در بیان هویت موارد مورد مطالعه است. اما جایگاه سوم (از نظر تعداد) در الگوهای پرتکرار زنان اهل موسیقی ایرانی، به درج وضعیت تاهل زناشویی یا تعهد عاطفی موارد مورد مطالعه تعلق دارد. اگر دو الگوی ذکر شده (سطح تحصیلی و عمل تدریس) دلالت بر استقلال و اهمیت برای هویت فردی هنرمند دارد، این الگو یکی او را به انسان دیگری پیوند می‌دهد: شریک زندگی‌ او که معمولا یک مرد است. ذکر این موضوع هر چند از نظر تعداد ناچیز باشد، اما بی‌‌اهمیت نیست. می‌شود پرسید چرا نوازندگان ایرانی وضعیت تاهل خود را در صفحه خود ذکر می‌کنند یا حتی نام همسر خود را می‌نویسند.

این زنان گاهی اوقات فقط با گذاشتن علامت حلقه در صفحه خود به این مفهوم اشاره می‌کنند که مزدوج یا در رابطه‌ای احساسی هستند. مانا، الهام و فرناز از کلمه‌ی «متاهل» در اطلاعات پروفایل خود استفاده کرده‌اند. یا کیانا و مهرآوا با زبان استعاری و استفاده از نشانه‌ها (حلقه و قلب) احتمالا در تلاش هستند تا به وضعیت تاهل یا رابطه‌‌ی احساسی خود اشاره کنند. از طرف دیگر بهار و همدل نه تنها تاکید کرده‌اند که ازدواج کرده‌اند، بلکه نام همسران‌شان را هم آورده‌اند. شاید این رفتار با توجه به جامعه‌ی مردسالار ایران بیشتر قابل درک باشد. براساس معیارهای عرفی زنی که همسر داشته باشد باید محترم نگه داشته شود. همچنین می‌توان استدلال کرد که این افراد برای رهایی از خشونت‌های جنسیتی یا توهین‌ها و آزارهای احتمالی، ترجیح داده‌اند تاکید کنند که مردی در زندگی آن‌ها هست. این موضوع خود تحقیقی جداگانه را بر می‌انگیزد.

در جستجوی هویتی مستقل و متمایز

برخی از زنان موسیقی‌دان ایرانی (بخشی از) کلمات اندکی که در اختیار دارند را برای تاکید بر متاهل بودن یا در رابطه‌ی احساسی بودن خود استفاده کرده‌اند. آن‌ها گاهی نام همسر خود را هم درج کرده‌اند.
برخی از زنان موسیقی‌دان ایرانی (بخشی از) کلمات اندکی که در اختیار دارند را برای تاکید بر متاهل بودن یا در رابطه‌ی احساسی بودن خود استفاده کرده‌اند. آن‌ها گاهی نام همسر خود را هم درج کرده‌اند.

حکومت اسلامی ایران علاقه‌مند به تعریف و حفظ یک وضعیت مشخص برای زنان است و مایل نیست این امر به خود زنان سپرده شود. با این‌حال به‌نظر می‌رسد که زنان در تلاشند جایگزینی برای تفسیر مورد پسند رهبران مذهبی ایران (و بخشی سنتی‌تر از جامعه ایران) از زنانگی و «رفتارهای قابل قبول زنانه» عرضه کنند. زنان ایرانی در موقعیت‌های مختلف اجتماعی، به‌شکلی «مستمر و نرم» در حال مبارزه با مردسالاری و زن‌ستیزی مسمومی هستند که در حکومت ایران (و گاه در جامعه‌ی ایرانی) دیده می‌شود. مطالعه‌ی حاضر نشان می‌دهد که فعالیت زنان ایرانی اهل موسیقی در شبکه‌های آنلاین هم بخشی از این نبرد است.

هنگامی که زنان موسیقی‌دان بر فعالیت آموزشی خودشان تاکید می‌کنند یا با تاکید دستاوردهای تحصیلی خود را ذکر کنند، می‌شود نتیجه گرفت که با صدای بلند خواستار شناسایی، حقوق برابر و احترام هستند. می‌شود این عمل را تلاشی برای تلطیف روابط قدرت دانست و در واقع می‌توان آن را نوعی از مقاومت نامحسوس یا فروتنانه نامید.

نباید با این حضور فعالانه‌ی زنان موسیقی‌دان ایران در فضای آنلاین ساده انگارانه برخورد کرد. هنرمندان زن ایرانی با نمایش دستاوردهای تحصیلی و شغل معلمی خود ارزش خود را به عموم مردم نشان دهند. همینطور گاهی اوقات با ذکر وضعیت تأهل خود، شاید به جامعه یادآوری می‌کنند که در حرکت خود تنها نیستند. علاوه بر این، یافتن هویت متمایز می‌تواند اصلی‌ترین مبارزه هنرمندان زن ایرانی باشد. شرایط سخت داخلی برای نوازندگان زن ایرانی مانع از آن نمی‌شود که مخاطرات راه‌اندازی صفحه‌ای مربوط به آثار هنری خود را نپذیرند و این احتمالا باید برای این افراد معنای مهمی داشته باشد. این رفتار حتما نوعی شکل دادن به درک اجتماعی از نقش زنان جامعه است (چه هدف فردی که صفحه‌ی مجازی را راه‌اندازی کرده این باشد و چه نباشد).

◄ توضیح: تمام موارد مطالعه شده صفحات عمومی بوده‌اند. اما برای انتشار این مطلب و برای رعایت اخلاق مربوط به حفظ حریم خصوصی، در تمام نوشته‌ی حاضر از اسم‌های مستعار برای هنرمندان مورد مطالعه استفاده شده است و در تصاویر، صورت و نام (یا نشانی) کاربران محو شده است.