آمریکای لاتین : چرخش دوباره به سمت چپ؟

آیا آمریکای لاتین دوباره به سمت چپ می رود؟ – مانوئلا لیباردی، برگردان : حمید پارسا

انتخابات اخیر در شیلی، هندوراس، پرو و ​​بولیوی به این ادعا منجر شده است که آمریکای لاتین در حال گذر به یک “جنبش صورتی” دیگر است، جنبش سیاسی که شاهد ظهور رهبران چپ در سراسر قاره در اوایل دهه ۲۰۰۰ بود. اما آیا این تغییر جدید یک رای اعتماد واقعی برای چپ آمریکای لاتین است یا یک رای علیه کسانی است که در حال حاضر در قدرت هستند؟

زمانی که برای اولین بار در آغاز همه‌گیری کووید-۱۹ از محدوده خانه راحت خود در سائوپائولو خارج شدم، با صحنه‌هایی مواجه شدم که فکر می‌کردم در دهه ۱۹۹۰ با آنها خداحافظی کرده‌ بودم.

خانواده هایی که همه ی اعضای آن در خیابان ها زندگی می کنند. بچه های چهار ساله که بر سر چهارراه ها درخواست پول می کنند. مردانی که روی پیاده روهای محله های لوکس دراز کشیده اند و از گرسنگی یا مستی یا ترکیبی از این دو بیهوش شده اند.

این واقعیت ِ زمانی بود که من در برزیل در اوج بحران تورم فوق العاده این کشور در دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ بزرگ می شدم. همانطور که من بزرگتر شدم و برزیل پایدارتر شد، تعداد فزاینده ای از برزیلی ها به خانه بدوشی در خیابان ها پایان دادند.  فقر بین سال‌های ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۳ به میزان قابل توجهی کاهش یافت، و پس از اینکه لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا در سال ۲۰۰۳ به ریاست جمهوری رسید، به طرز چشمگیری کمتر شد.

سه دهه بعد، برزیل و همسایگانش در آمریکای لاتین سطحی از فقر را تجربه می‌کنند که برای نسل‌ها دیده نشده است. در میان بحران‌های اقتصادی و اجتماعی تشدید شده توسط همه‌گیری، منطقه نیز شاهد تغییر در اننخاب های سیاسی خود است: پس از بیش از یک دهه حکومت جناح راست، شانس انتخاب رهبران چپ افزایش یافته است.

انتخابات اخیر در شیلی، هندوراس، پرو و ​​بولیوی به این ادعا منجر شده است که آمریکای لاتین در حال گذر به یک “جنبش صورتی” دیگر است، جنبش سیاسی که شاهد ظهور رهبران چپ در سراسر قاره در اوایل دهه ۲۰۰۰ بود – از جمله اوو مورالس در بولیوی، لولا در برزیل، میشل باشله در شیلی، رافائل کورئا در اکوادور و هوگو چاوز در ونزوئلا.

چرخش به چپ قبل از همه‌گیری، با انتخاب آلبرتو فرناندز (متحد رئیس‌جمهور سابق کریستینا دی فرناندز کرشنر) در آرژانتین در سال ۲۰۱۹ و آندرس مانوئل لوپز اوبرادور در مکزیک یک سال پیش از آن آغاز شد. انتخابات آتی در منطقه، به ویژه در کلمبیا و برزیل، می تواند این موج را تقویت کند.

اما آیا این تغییر جدید یک رای اعتماد واقعی برای چپ آمریکای لاتین است یا یک رای علیه کسانی است که در حال حاضر در قدرت هستند؟

برزیل: بازگشت لولا؟

هنوز نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در برزیل معرفی نشده اند. اما برخی نام ها از قبل مشخص شده اند. لولا که از زمان لغو محکومیت‌های جنایی‌اش در مارس ۲۰۲۱ تقریباً در همه نظرسنجی‌ها پیشتاز بوده است، کاندیداتوری احتمالی خود را مطرح کرده است. او گفت که «در فوریه یا مارس» تصمیم خواهد گرفت که آیا نامش در رأی‌گیری دوم اکتبر به‌عنوان نامزد حزب کارگران در انتخاب قرار داشته باشد یا نه؟

یک نظرسنجی از اواسط ژانویه نشان داد که ۴۵ درصد از رای دهندگان برزیلی قصد دارند در ماه اکتبر از لولا حمایت کنند. او ۲۲ درصد بالاتر از ژایر بولسونارو، رئیس جمهور راست افراطی، که با ۲۳ درصد در جایگاه دوم قرار گرفت، ایستاده است. در حالی که لولا به طور مداوم در نظرسنجی ها پیشتاز بوده، اختلاف او نسبت به بولسونارو هرگز تا این اندازه زیاد نبوده است.

لولا که بین سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۱۰ کشور را رهبری می‌کرد، دومین دوره ریاست‌جمهوری خود را با میزان خیره‌کننده ۸۷ درصد آرا به پایان رساند که رکوردی در ۳۷ سال پس از بازگشت برزیل به دموکراسی است. محبوبیت لولا باعث شد برزیل سختی های دهه گذشته را تحمل کند، اما حزب او شانس مشابهی نداشته است. حزب کارگران، غول صحنه سیاسی برزیل، در انتخابات عمومی ۲۰۱۸ و انتخابات شهرداری ۲۰۲۰ ، در بحبوحه اتهامات مربوط به فساد، آرای قابل توجهی را از دست داد.

دیلما روسف، شاگرد و جانشین لولا به‌عنوان رئیس‌جمهور، – درست چند ماه قبل از استیضاح جنجالی او، که بسیاری آن را حذف غیردموکراتیک یک مقام منتخب شبیه به کودتا می‌دانند – سال ۲۰۱۵ را با محبوبیت ناچیز 9 درصد به پایان رساند. یکی دیگر از چهره های کلیدی در حزب کارگران، فرناندو حداد، که در دور دوم انتخابات ۲۰۱۸ با بولسونارو روبرو شد، دوره خود را به عنوان شهردار سائوپائولو با محبوبیت پایین 17 درصد به پایان رساند.

اما در حالی که حزب لولا به طور انکارناپذیری قدرت خود را از دست داده است، لولا اینطور نبوده است. به نظر می رسد که محبوبیت لولا به عنوان نماینده اصلی چپ برزیل، از حیطه ی یک طیف سیاسی فراتر رفته و با کیش شخصیت قدیمی آمریکای لاتین هماوردی می کند. تکرار موفقیت های ریاست جمهوری قبلی او به خوبی می تواند برزیل را به مسیر اصلی بازگرداند – اگرچه او در مقایسه با زمانی که برای اولین بار در سال ۲۰۰۳ قدرت را به دست گرفت، کشوری بسیار متفاوت را به ارث خواهد برد.

با این حال، به نظر نمی رسد که پیشتازی ثابت لولا در نظرسنجی ها به تجدید حیات یک چپ منسجم منجر شود. او برای اتحاد با راست میانه تمایل نشان داده است.

کلمبیا: اولین رهبر چپ در تاریخ مدرن؟

در کلمبیا، یک درگیری داخلی پنج دهه ای که عمدتاً در چارچوب جنگ سرد انجام شد، خط بسیار روشنی را بین چپ و راست این کشور ایجاد کرد. چریک های مسلح فارک که بر اساس آرمان های مارکسیستی – لنینیستی توزیع مجدد زمین سازماندهی شده بودند، مناطق روستایی را در طول مبارزه خود با ارتش کلمبیا ویران کردند، مفهوم چپ را در کشور آلوده کردند. زمانی که بقیه آمریکای لاتین، چپ‌ها را در اوایل تا اواسط دهه ۲۰۰۰ انتخاب می‌کردند، کلمبیا کاملاً در اردوگاه راست میانه باقی ماند.

تقریباً در تمام قرن بیست و یکم، کلمبیا توسط آلوارو اوریبه یا دستیاران او – خوان مانوئل سانتوس و رئیس جمهور فعلی ایوان دوکه – اداره می شد. اما به نظر می رسد که «سلطنت اوریبه»[رئیس جمهور سابق دست راستی کشور] در حال لغزیدن است. این لغزش از زمانی شروع شد که سانتوس در سال ۲۰۱۶ قرارداد صلح تاریخی اما تفرقه‌انگیز را با فارک امضا کرد که خود اوریبه با آن مخالفت می کرد. در سال ۲۰۱۸،  اوریبیستا رادیکال تر جانشین سانتوس شد، اما دوکه که به پایان دوره ریاست جمهوری خود نزدیک می شود، نامحبوب ترین رئیس جمهور در تاریخ کلمبیا است.

انتخابات ریاست جمهوری در ماه مه می تواند به سلطنت اوریبیسمو پایان دهد. گوستاوو پترو، که موفق‌ترین نامزد جناح چپ کشور در مبارزات انتخاباتی ریاست‌جمهوری در سال ۲۰۱۸ بود، همواره در نظرسنجی‌ها پیشتاز بوده است. یک نظرسنجی در اواسط ژانویه در مورد تمایلات رای دهندگان نشان می دهد که پترو با ۲۵ درصد پیشتاز است. پس از او رای سفید (یک گزینه در برگه های رای در کلمبیا) با ۱۸٪ و سپس نامزد مستقل رودولفو هرناندز با ۱۳٪ قرار دارد. سرجیو فاجاردو ، نامزد اوریبیستا ، تنها با ۸ درصد در جایگاه چهارم قرار گرفت.

با این حال، پترو علیرغم پیشتازی ثابت خود، در نظرسنجی ها دچار رکود شده است. هرناندز، میلیونر که ادعا می کند با تشکیلات می جنگد، یکی از معدود نامزدهایی است که حامیان جدیدی به دست آورده است.

پترو، سناتور فعلی، شهردار سابق بوگوتا و در دهه ۱۹۸۰ یکی از اعضای گروه چریکی M-19 ، دست در دست جنبش های مترقی کلمبیا، به ویژه فمینیست ها، به شهرت رسیده است. پترو، مانند لولا در برزیل، به طور فزاینده ای به دنبال ایجاد اتحاد با مرکزگرایان در تلاش برای گسترش محبوبیت و شانس برنده شدن است، سیاستی که بسیاری معتقدند حامیان وفادار او را از خود دور کرده است.

این وضعیت می تواند نشان دهنده این باشد که کلمبیایی ها بیش از رای دادن به آرمان های اقتصادی چپ به جلوگیری از سقوط وضعیت موجود علاقه مند هستند. اما چند سال اخیر عرصه های سیاسی و اجتماعی کشور را تغییر داده است. اعتراضات گسترده به رهبری جوانان در سال 2021، که با خشونت پلیس مواجه و منجر به کشته شدن حداقل ۸۰ تظاهرکننده شد، در حالی رخ داد که کشور به طور فزاینده ای از حاکمیت نئولیبرالیسم در دهه های اخیر خشمگین بود.

آیا چپ قدیمی می تواند در نیمه راه با «چپ سبز» همراه شود؟

در اواسط دهه ۲۰۱۰، پس از اینکه قیمت مواد خام به برخی از پایین‌ترین سطوح خود در این قرن سقوط کرد، منطقه تقریباً یکپارچه به سمت راست رفت. این سقوط، اقتصادهای سراسر آمریکای لاتین را که عمدتاً به صادرات مواد خام وابسته بودند، ویران کرد.

اکنون و به سرعت حرکتی مشابه اما در جهت عکس – همان طور که پس از بحران مالی ۲۰۰۸ که رهبران چپ را تحت تأثیر قرار داد – اتفاق می افتد. دولت‌های کنونی در تلاش هستند تا اقتصاد کشور خود را حفظ کنند و در عین حال نارضایتی شهروندان خود را از تورم و فقر افسارگسیخته در سراسر منطقه مدیریت کنند. رهبران کنونی پس از به قدرت رسیدن با وعده‌هایی مبنی بر پایان دادن به فسادی که دولت‌های قبلی را درگیر می‌کردند، اما کاری برای مبارزه با آن فساد انجام نداده‌اند. فساد امروز در آمریکای لاتین مانند همیشه رایج است .

با این حال تفاوت هایی وجود دارد. آمریکای لاتینی ها از تأثیراتی که فقدان بازتوزیع ثروت داشته است آگاه‌تر شده‌اند. آن ها اکنون در غیرعادلانه ترین منطقه ی جهان زندگی می کنند.

در شیلی، آزمایش واقعی نئولیبرال با مرگی آهسته در کشور محل تولد خود مواجه است. میلیون‌ها شیلیایی از اکتبر ۲۰۱۹ خیابان‌های این کشور را در نوردیدند و جنبشی را برانگیختند که کمتر از انقلاب نبود. پس از شورش مردمی، این کشور یک کنوانسیون قانون اساسی مترقی را برای بازنویسی قانون اساسی خود انتخاب کرد و بعداً گابریل بوریک ۳۵ ساله ترقی خواه را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کرد.

جنبش‌های ترقی خواه در سال‌های اخیر در آمریکای لاتین جای خود را به دست آورده‌اند. این امر نه تنها در رویدادهای قدرتمند تحت رهبری دانشجویان در شیلی مشهود است، بلکه گام‌هایی در زمینه حقوق زنان که توسط جنبش فمینیستی سازمان‌یافته‌تر منطقه برداشته شده است، به‌ویژه در مورد سقط جنین که در دسامبر ۲۰۲۰ در آرژانتین قانونی شد و در سپتامبر گذشته در مکزیک جرم‌زدایی شد، مشهود است. هفته گذشته این قانون در در کلمبیا نیز جرم زدایی شد.

با این حال، به نظر می رسد که این چپ؛ از رهبران سنتی «جناح صورتی»، مانند لولا و معاون رئیس جمهور آرژانتین، کریستینا کرشنر، که عمدتاً بر رشد اقتصادی از طریق تولید مواد خام [استخراج گرایی] تمرکز داشتند، دور شده است. اما برخی از تحلیلگران بر این باورند که «جناح سبز» جدید از نسل قدیمی «صورتی» سرچشمه گرفته است و به همین دلیل، قدرت سیاسی برای تأثیرگذاری بر نسل پیشین خود را دارد. لولا، آشکارا پیروزی بوریچ را در شیلی جشن گرفت و نشان داد که علیرغم اتحادهای اخیرش با میانه روها، او قدرت نسل در حال رشد چپ را درک می کند.

مانولا لیباردی روزنامه نگار برزیلی و سردبیر برزیلی democraciaAbierta است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته روابط بین الملل است.

منبع: دموکراسی باز – برگرفته از سايت اخبار روز