سرزمين ما «انسانی» است نه «خاکی»!

بيانيه چهل تن از فعالين سياسی، مدنی داخل کشور پيرامون حمله به مهاجران افغانستانی

بيانيه چهل تن از فعالين سياسي، مدني داخل کشور پيرامون حمله به مهاجران افغانستاني

سرزمين ما «انساني» است نه «خاکي»!
آه بگذاريد سرزمين من
سرزميني شود که در آن،
آزادي را
با تاج گل ساخته گي وطن پرستي نمي آرايند.*
* ـ ( لنگستون هيوز، ترجمه ي احمد شاملو)

سياست هاي غير انساني دولت ايران مقابل مهاجران افغانستاني که از آغاز سال جاري با ممنوعيت ورود اين مهاجران به اماکن تفريحي شدت گرفته بود، اکنون شکل بسيار خطرناکي يافته است. در تازهترين مورد که در هفته نخست تيرماه رخ داد، با انتشار خبر دست داشتن مهاجري از افغانستان در قتل يک زن در يزد، منازل مهاجران در اين شهر مورد هجوم قرار گرفت و افراد و خانوادههاي بسياري مورد تهديد و آزار واقع شدند. در نتيچهي سياستهاي مذکورعدهاي راه را بر خود هموار ديدهاند تا بدون هرگونه واهمه و به بهانه دفاع از «وطن» و «ناموس» دست به چنين اعمال غير انساني و نژاد پرستانهاي بزنند. اعمالي که انجام آن جز با همراهي ضمني حاکميت دشوار مي نمايد.
بيقانوني و رفتار غير انساني عليه مهاجران در ساير نقاط ايران هم ابعاد گستردهاي يافته است. در استان فارس يک مقام وزارت کشور گفته است که همه شهروندان ميتوانند و بايد جلوي اتباع خارجي را بگيرند و از آنها کارت اقامت بخواهند.
اقدامات سالهاي اخير در محروم کردن مهاجران از تحصيل؛ در احضارهاي مکرر و بيقاعدهي آنها براي تعويض کارت اقامت در قبال مبالغ کلان؛ در فرستادنشان به اردوگاههايي با شرايطي به شدت غير انساني و متهم کردنشان به اين که عامل بيکاري هستند، همگي اعمالي به شدت غير انساني و محکوماند. حمله به خانههاي مهاجران به بهانه اين که فردي از آنها متهم به جرمي شده است اقدامي جنايتکارانه است که در يک نظام قضايي سالم بايد به سرعت و شدت مورد پيگرد قرار گيرد. علاوه بر اين در چنين مواردي نمايندگان سازمانهاي مستقل و نيز مقامات دولتي افغانستان بايد امکان دسترسي به مهاجران و وارسي حقايق و اعلام آن را بيابند.
دولت ايران، که اکنون بنا بر وضعيت نامناسب و ويژهي اقتصادي، به شدت تحت فشار نارضايتيهاي گسترده از سوي کليهي اقشار به ويژه کارگران و مزدبگيران است و همينطور نرخ بالاي جرايم و آسيبهاي اجتماعي گوناگون که بدون شک معلول شرايط فعلي است، سعي ميکند با مجرم و تبهکار جلوه دادن مهاجران، بار مسئوليت خود را در قبال اين نابسامانيها کاهش دهد. همچنين با دامن زدن به احساسات، سياست حامي پروري خودش را در عرصهي تقويت تعصبات ناسيوناليستي نير به آزمون بگذارد. از سوي ديگر با سوء استفاده از مسئلهي مهاجران، به نوعي با دولت افغانستان بر سر اختلافهاي ديپلماتيک تسويه حساب نمايد. در حالي که اين مهاجران خود بزرگترين قرباني حکومت افغانستان و نظاميگري غرب در منطقه هستند.
ما امضا کنندگان اين بيانيه خواستار برچيده شدن هرگونه تبعيض و رفتار غير انساني از سوي حاکميت و يا پارهاي از مردم با مهاجران هستيم. بيشک در اين بين برخي از مردم نيز با اتکا به باورهاي نادرست خود، سياستهاي غيرانساني حاکميت را بازتوليد ميکنند.
خواستار آنيم به هر کودک زاده شده از پدر و مادر افغانستاني به محض تولد در خاک ايران تابعيت ايراني داده شود و نيز تابعيت علاوه بر پدر بي هيچ قيدي از مادر نيز به کودک منتقل شود (فارغ از محل تولد). خواهانيم تا تمام پروندههاي پناهجويان افغان در کميسيونهائي دمکراتيک که از خود افغانها هم اعضائي خواهد داشت و با حضور فرد پناهجو ، مورد بررسي قرار گرفته و بسته به نظر کميسيون، پناهندگي اعطا شود و يا اقامتهاي موقت و دائم به ايشان تعلق گيرد. هيچ پناهجوئي را نميتوان مشمول اخراج از کشور و يا محدوديت سفر در داخل کشور دانست.
ما ميخواهيم ايشان از تمام تسهيلات شهروندان ايراني اعم از بيمه و آموزش و بهداشت و مراجعه به محاکم قضائي و… برخوردار باشند. همچنين حکومت طرحهائي را براي جذب هر چه بيشتر افغانستانيهاي مقيم ايران در جامعه تدارک ديده و در گام اول با تخصيص بودجه، عفب افتادگيهاي آموزشي آنان را جبران کند. في الحال و در اقدامي فوري عاملان و آمران حمله به خانههاي مهاجران در يزد بايد تحت پيگرد قرار گيرند و دولت ايران بايد رسما به خاطر وارد آمدن اين آزارها به مهاجران از آنها و از شهروندان خود عذرخواهي کند.
ما نميخواهيم سرزميني که در آن زندگي ميکنيم آلوده به ننگ آزار مهاجران و حملات وحشيانه به آنها باشد و باور داريم حقوق همهجانبهي انساني امري است که به هيچ بهانهاي چون ناسيوناليسم و نژاد و مذهب، قابل معامله نيست. ما به عنوان افرادي که به اين مساله مي انديشند حاضر نيستيم هويت خود به جاي انسان بودن و حقوق برابر براي همهي انسان ها را به گونه اي تعريف کنيم که خود را بنا بر نژاد، رنگ پوست، مذهب، طبقه، جنسيت، قوم، زبان، پوشش و امثالهم بالاتر از انسان هاي ديگر بدانيم، و بنابر آن تعريف، حق تعرض به حقوق ايشان را براي خود قائل شويم. ما بنابر هويت مشترک همه ابناء بشر، معتقديم، ذات انساني ما هويت مشترک همه ماست و از اين رو، حق تحصيل، زندگي يا عدم زندگي در يک مکان، اشتغال، برخورداري از امکانات بهداشتي، رفاهي، آموزش، تغذيهي مناسب و مانند آن را براي همه انسان ها به يک ميزان و به طور برابر قائل هستيم.
ما نمي خواهيم بيقانوني و حمله به خانههاي مردم بيدفاع واکنشي طبيعي قلمداد شود. ما به همه اقدامات غير انساني و تبعيض آميز عليه مهاجران اعتراض داريم و آنها را محکوم ميکنيم و خواستار پايان يافتن اين نوع اقدامات و رسيدگي فوري و منضفانه به آن ها هستيم.
امضا کنندگان بيانيه:
يونس آبسالان/ سعيد آقام علي/ پريسا اديب زاده/ امير اميرقلي/ مريم اميري/ سيامک امين/ مصطفي بذري/ نسيم بني کمالي/ مهدي بيات/ محسن پريزاد/ ياشار پورخامنه/ بهنام تهراني/ حسام چوپاني/ سعيد حسن زاده/ فرزاد حسن زاده/ اختاي حسيني/ محمد خاني/ مهسا خبراللهي/ بابک ذاکري/ حسام سلامت/ اشکان شريعتي/ فواد شمس/ محبوبه شمس/ ارسلان صادقي/ خسرو صادقي بروجني/ بيتا صميمي زاد/ ياسر عزيزي/ سورنا عميد/ محمد غزنويان/ مصطفي غلام نژاد/ امير فيروزي راد/ مهدي محمدي/ علي مظفري/ علي معظمي/ حسام مناهجي/ مريم موسوي/ حسين نادري/ الناز ناطقي/ علي رضا نجمي.