خطر شکاف در چپ دموکرات

نادر عصاره

خطر شکاف در چپ دموکرات

مدت هاست در نظر داشته ام در رابطه با «پروژه وحدت چپ دموکرات» بنويسم، ولي مانند بسياري ديگر، خودداري کرده و منتظر مانده ام. منتظر بوده ام تا هيات مسئول، راه گفتگو را باز کند. نخواسته ام پيش دستي من به اختلالي در کار مشترک و اعلام مشترک اين پروژه منجر شود. اين هيات قرار بوده است با توافق، فراخواني را منتشر کند تا راه گفتگوهاي وحدت ميان سه سازمان («اتحاد فدائيان»، «اکثريت» و «شوراي موقت») بهمراه ديگر نيروها و فعالين منفرد چپ علاقمند به اين پروژه باز شود. انتظارها هنوز ادامه دارد و باز هم انتشار اين فراخوان به عقب افتاده است. وقت ان رسيده است که در اين باره نکاتي را در ميان گذارم در مورد خطر شکاف در چپ دموکرات.

توضيحي در باره پروژه «وحدت سازمان ها و فعالين منفرد چپ دموکرات»

سال هاست که چپ ايران از جمله چپ دموکرات پراکنده است. پراکندگي به ناتواني اين گرايش سياسي جامعه ما در ارائه ايده و اراده چپ انجاميده است. چپ اگر متحد شود، مي تواند پروژه سياسي خود را براي آزادي و عدالت و دموکراسي و توسعه اقتصادي اجتماعي در ايران امروز عرضه کند. حياتي است که چپ هاي دموکرات متحد شوند براي تغيير حکومت و ساختار سياسي در ايران، براي رفع بحران و توسعه اقتصاد در ايران بخصوص در اين شرايط دشوار براي کار و معيشت مردم، براي اتحاد نيروهاي جمهوري خواه در ايران و براي برانگيختن جنبش خواهان دموکراسي و جدائي دين از دولت و احترام به حقوق بشر و رفع تبعيضات جنسي، ملي و قومي و ديني و فرهنگي در ايران و براي تقويت اين گفتمان ها. از اين طريق چپ دموکرات مي تواند نيروهايش را جمع کند و در صحنه سياسي متشتت کنوني نقش خود را ايفا کند. چپ دموکرات محکوم نيست که سياست صبر و انتظار و دنباله روي به بهانه واقع بيني، و يا سياست رجز خواني ارزان، به بهانه خط مستقل را پيشه کند. مي توان به سياستي واقع بينانه، مسئولانه و مستقل دست يافت. در اين راه، ما در تشکل کوچک خود هم مشکلات چپ را ديده ايم و هم روياي وحدت چپ را در خاطر پرورده ايم. ما در کنگره هاي سازمان اتحاد فدائيان، به «وحدت تشکيلاتي بين جريانات و نيروهاي چپ» به «وحدت بين سازمان ها، محافل و فعالين چپ که از نقطه نظر برنامه، سياست و روش هاي کار نزديکي دارند»، با اکثريتي قريب به اتفاق راي داده ايم. ما وحدت چپ دموکرات را تنها از راه تلاش و گردهم ايي فعالين چپ و اعضا سازمان ها به صفت فردي، کارساز و نتيجه بخش ندانستيم. اين راه را محروم کردن وحدت از اندوخته مفيد سازمان ها، ايده هاي آن ها، تجارب آن ها، تشکل آن ها دانسته ايم. ما وحدت چپ دموکرات را تنها از راه گردهم ايي سازمان ها نيز ندانسته ايم. اين راه را محروم کردن وحدت از فعالين منفرد چپ دانسته ايم، که بار کيفي و کمي مهمي از چپ دموکرات را حاملند. ما آگاهانه بر «وحدت بين سازمان ها، محافل و فعالين چپ» تاکيد کرده ايم. با چنين نگاهي، برداشت کلي خود را مطرح کرده ايم و اشکال و روش هاي اجرايي را باز گذاشته ايم تا در عمل، مشخص و روشن شوند.

در اين عزم و اراده به وحدت، سازمان هايي مشخص و فعاليني معين مورد نظر بوده اند. بالاخره از ميان آن سازمان ها، گفتگو ميان سازمان فدائيان خلق ايران اکثريت، شوراي موقت سوسياليست هاي چپ ايران و سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران، آغاز شد. هر يک از اين سازمان ها، در واقعيت خود، داراي اشکالات و برخوردار از امکاناتي براي وحدت چپ دموکرات هستند. هر يک از ما هم موانعي را در برابر وحدت ايجاد مي کنيم و هم راه هايي را براي ان باز مي کنيم. هيچيک مطلقا راه حل و يا مطلقا مانع نيستيم. با اين ديد، براي باز کردن راه مبارزه براي وحدت چپ دموکرات شامل سه سازمان و فعالين چپ، دل گرم شديم و به راه افتاديم. پس طرح کلي مشخص بوده است. هم تلاش براي وحدتي بوده است بين سازمان ها و فعالين منفرد و هم اين سازمان ها و فعالين مشخص بوده اند: نيروي متشکل آن در آغاز «اکثريت»، «اتحاد فدائيان» و «شوراي موقت» بوده است. هر سه اين جريانات هم از هدف و هم از ترکيب پروژه مطلع بوده اند. سرنوشت نهايي وحدت نيز از ابتدا قطعي اعلام نشده و در نهايت به تصميم جمعي و يا فردي علاقه مندان به اين پروژه بعد از مباحث مشترک واگذار شده است. به اين طرح پيشنهادي از طرف سازمان ما، هر دو سازمان ديگر به صراحت پاسخ مثبت دادند.

مانع اعلام اين پروژه و پيشرفت آن چيست؟

قرار بوده است که اين سه سازمان مشکلات خود را نسبت به اين پروژه وحدت و در مورد همکاري و همراهي ميان خود برطرف کنند، و متفقا، فراخواني را منتشر کنند و مبارزه براي وحدت را بشکل علني با همراهي تمامي نيروهاي علاقمند و با رعايت حقوق دموکراتيک، همگاني کنند. طي سال ها گفتگو، که با صبر و حوصله و تلاش هاي مشترک نمايندگان سه سازمان انجام شده است، اين پروژه با افت و خيز جلو رفته، به نتايجي لازم دست يافته ولي هنوز به توافقات کافي نرسيده است. اکنون بالاخره مانع انتشار فراخوان و پيشروي آن، عدم توافقي معين است. در توافقنامه اي که قرار بوده است با پذيرش ان، فراخوان منتشر شود، آمده است: «هدف پروژه اين است که از طريق وحدت سه سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران، فدائيان خلق ايران(اکثريت) و شوراي موقت سوسياليست هاي چپ ايران و احزاب، سازمان ها و فعالان سياسي چپ منفردي که داوطلب مشارکت هستند، تشکل چپ جديدي ايجاد شود که هيچکدام از اين سازمان ها نيست.»
نمايندگان «شوراي موقت»، خواستار حذف کلمه وحدت در هدف اين پروژه در متن بالا شده و در اين مورد اعلام کرده اند که با وحدت سازمان ها در اين پروژه موافقت ندارند. اين مورد از جانب نمايندگان دو جريان ديگر با توجه به سابقه اين موضوع پذيرفته نشده است. از نظر ما پذيرش اين خواست، جدا از غير اصولي و غير قابل دفاع بودن آن، با مصوبات کنگره ما نيز در تضاد است و مخالف با دعوتي است که ما بر اساس مصوبات خود از دو جريان ديگر به عمل آورده ايم. هر کسي مي تواند از خود بپرسد آيا اختلاف سر کلمه است؟ جواب اين امر اين است که اختلاف سر کلمه نيست. مخالفت با کلمه وحدت در هدف اين پروژه، از نظر نمايندگان «شوراي موقت» بمعناي اين است که با وحدت بين سازمان ها مخالفت وجود دارد. اين مخالفت، هدفي در خود و روشي عملي در پيشبرد پروژه دارد. به عوض روش حاصله ازپيشنهاد اوليه، سبک و شيوه اي نتيجه مي شود که براين پايه است که فعالين منفرد و اعضا سازمان به صفت فردي اين وحدت را انجام دهند. در اين طرح سازمانها به مثابه سازمان در اين پروژه حضور ندارند. افراد سازمانها هستند که در اين پروژه شرکت مي کنند. يعني با اعلام فراخوان سه سازمان، آن ها عملا در ارتباط با اين پروژه به مثابه تشکل وظيفه شان پايان يافته است. حالا بايد فهميد هدف اين مخالفت چيست و چرا با اصرار بر اين روش بر نفي وحدت بين سازمان ها تاکيد مي شود؟ اين مسئله مهمي است. هدف اين مخالفت و علت اصرار بر روش وحدت افراد، در يک کلام اين است که گرايشي در اين پروژه حضور دارد که صريحا مي گويد نمي خواهد با «اکثريت» وحدت کند. حذف وحدت از هدف پروژه، بدليل نخواستن وحدت با «اکثريت» است. بنابراين پروژه پيشنهادي ما در مورد وحدت سازمان ها و فعالين منفرد چپ، هم در شکل (يعني مخالفت با وحدت سازمان ها و منفردين) و هم در مضمون (يعني مخالفت با وحدت با يکي از سازمان هاي شرکت کننده)، از طرف اين گرايش نقض مي شود. نظر اين گرايش مثل نظر هر گرايش ديگري محترم است. مخالف با پروژه وحدت مي تواند در بين ما وجود داشته باشد و از حقوق دموکراتيک خود نيز برخورد دار باشد. اما سازمان هايي که اين پروژه را پذيرفته و در جهت تحقق آن گام برداشته اند، نمي توانند به مخالفت با وحدت بين خود برخيزند. نمي توان هم اين پروژه وحدت را خواست و هم وحدت با يکي از اين سازمان ها را نخواست. در اين جا هدف روشني بخشيدن به اختلافات واقعي است. اکنون آنچه که مانع اعلام بيروني اين پروژه و پي گيري علني مبارزه براي وحدت چپ دموکرات ايران از طريق انتشار فراخوان شده، تجديد نظر در هدف اصلي اين پروژه است که در کنگره ما تصويب و بدنبال آن، اين پروژه در دستور قرار گرفت. بديهي است که ما از مصوبات مستقل و مشترک دگم نمي سازيم. مي توانيم آن ها را مورد بررسي و تجديد نظر قرار دهيم. ولي فعلا نه در شکل پروژه و نه در مضمون ان، بنظر من هيچ دليلي وجود ندارد که سازمان ما آن ها را با وحدت بر اساس شرکت فعالين منفرد چپ و اعضا سازمان ها به صفت فردي جايگزين کند. اين روش اگر براي وحدت زيانمند و خسارتبار نباشد دست کم به نتايج آن ترديد جدي بايد داشت.

آيا «پروژه وحدت» ادامه مي يابد؟

در طول زمان طي شده، عليرغم موانع متعدد رواني و اجتماعي در امر هم گرائي در ميان ايرانيان، از جمله ميان چپ ها، فعاليت در اين پروژه مانند «شنا کردن در خلاف جهت اب» بوده و عليرغم خطرات بسيار، تاکنون از بين نرفته است. پروژه نامبرده ، تصميم اعضا و ارگان هاي تصميم گيري سازمان هاي نامبرده و ابراز تمايل برخي فعالين منفرد چپ است. البته تجديد نظر يک گرايش و يا حتي يک سازمان در اساس و بنيان هاي يک پروژه حق هر فرد، گرايش و يا سازماني است. ولي هم عقل سليم در مورد طرح پيشنهادي مورد پذيرش سه سازمان و هم مصلحت وحدت، با تجديد نظر در« پروژه وحدت چپ دموکرات» سازگار نيست. اين پروژه وحدت، عليرغم اين که تا کنون وسيعا علني نشده، و در مذاکرات دروني هيات نمايندگي گرفتار بوده و حتي تا حدي تضعيف شده است، ليکن ديگر محدود به اين سه سازمان نيست. ازمحدوده اين سازمانها خارج شده و به بيرون از ما در داخل و خارج کشور رفته است. اکنون ما شاهد برخوردهايي متعدد از ايران و خارج از ايران، در باره اين پروژه و پيگيري آن هستيم. بنابراين يک پاي ديگر اين پروژه، فعالين منفرد چپ هستند. اگر چه اين سه سازمان در آغاز حق داشتند خود آغاز گر اين ابتکار باشند، اکنون ديگر محق نيستند که خود به تنهايي بدون توجه به اين نيرو، آن را متوقف کنند. سازمان ها بايد قبل از هر کس خود اعتباري براي تصميمات خود قائل باشند. اگر يک روز چيزي را تصويب کنند و روز ديگر بدون دليلي روشن ان را پس بگيرند و آن را بي اعتبار کنند، اين جز بي اعتبار کردن خود، معنايي ندارد. بنظر من مي رسد که نمايندگان «شوراي موقت سوسياليست هاي چپ»، نسبت به راي اوليه خود داير بر شرکت در اين پروژه وحدت، ترديد دارند و آن را تحت عنوان مخالفت با وحدت سازمان ها بيان ميکنند. البته اگر چنين موضعي از سوي کل همراهان ما در «شوراي موقت» پيش گرفته شود، باعث تاسف است و من اميدوارم که با راي وسيع اعضاي شوراي موقت از اين مخالفت يکبار براي هميشه دست کشيده شود. مصوبه کنگره ما و مصوبات مشترک، وحدت سازمان ها و فعالين منفرد بوده است. در جريان گفتگو ها اين سازمان ها شرکت و نقش داشته اند و صميمانه و صبورانه راهجوئي کرده اند. انتظار داريم «شوراي موقت سوسياليست هاي چپ»، با خردمندي سياسي و با احساس مسئوليت، مخالفت با اين پروژه را رفع نمايد. مخالفت شوراي موقت، نه بنفع جمع خود و نه بنفع چپ است. من جاي «شوراي موقت» را در اين وحدت و آن را يکي از عناصر متشکل اين پروژه مي دانم. ايده ها و اراده فعالين آن «شورا»، بدين طريق در خدمت چپ دموکرات قرار مي گيرند. ما مي توانيم با هم «برکه» هاي کوچک کنوني را ترک کرده و به سوي وحدت چپ روان شويم. اما در هر صورت اگر «شوراي موقت» بر اين مخالفت خود با وحدت سازمان ها و فعالين منفرد، پاي فشاري کند، اين «شورا» متاسفانه ديگر نخواهد توانست نيروي اين پروژه باشد. فکر مي کنم در چنين حالتي، ضروري است که اين پروژه بطور موقت و يا بطور دائم، بدون آن «شورا» ادامه يابد.
تداوم اين پروژه وحدت که تنها چشم انداز وحدت چپ دموکرات را در شرايط کنوني تصوير مي کند، مشروط به حضور هيچ نيرو يا گرايش از ميان ما نيست. مصوبات ما، بدون مشروط کردن اين پروژه به اين يا آن گرايش، متوني روشن و صريح و غير قابل تفسير هستند. در شرايط کنوني ممکن است مجددا در برابر انتخابي قرار گيريم. عقب گرد از تصميم وحدت و راه طي شده مي تواند پيشنهاد شود تا بعد بدنبال راه ديگري براي وحدت بگرديم. آلترناتيوي ديگر براي وحدت اگر وجود داشت تا کنون مي بايست پيشنهاد مي شد. راهي که تا کنون کشف نشده است، چند ماه ديگر نيز کشف نمي شود. نتيجه اين پيشنهاد سلبي، بي چشم اندازي وحدت براي چپ دموکرات وبي اعتباري خود و تصميماتمان در ميان نيروهاي متحدمان خواهد بود. توقف و در جا زدن نيز راهي نيست. گمان مي کنم ما ناگزير از ماندن بر تصميم خود و ادامه راه با موافقين اين پروژه هستيم. در اين صورت اين پروژه وحدت، قطعا ادامه مي يابد و اراده ما، اعتبار تصميماتمان را پاس خواهد داشت.

‏يکشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۱ – ۲۲ جولاي ۲۰۱۲