فروپاشی امنیتی و اطلاعاتی بیت رهبری

س. حمیدی (برگزفته از عصر نو)

داستان نشر فایل‌های صوتی را پایانی نیست. قرار است این ماجرا هم‌چنان ادامه یابد تا شاید به برکناری همیشگی سوداگران قدرت در جمهوری اسلامی بینجامد. اگر تا دیروز این حکومت بود که به شنودِ گپ و گفت شهروندان خویش روی می‌آورد، اکنون بانیان همین پروژه‌ی شنود نیز از این راهکار غیر انسانی جان سالم به در نمی‌برند. ولی اینک پروژه‌ی شنود و افشای فایل‌های صوتی اندرونی حکومت بیش از همه کارکرد محمدباقر قالیباف را هدف گرفته است. او به استناد گفته‌های فایل نخست به محمدعلی جعفری فرماندهی وقت سپاه پاسداران توصیه می‌کند که ریخت و پاش هشت هزار میلیارد تومانی سپاه قدس را از صندوق شهرداری تهران جبران خواهد کرد. چنین رقمی در آن زمان چیزی معادل بودجه‌ی شش ماه شهرداری را در بر می‌گرفت. به عبارتی روشن، شهرداری تهران در زمان مدیریت محمدباقر قالیباف چنان به فساد مافیای خود دلخوش بود که به راحتی می‌توانستند هشت هزار میلیارد تومان نقدینگی را از صندوق آن خارج کنند. کاری که در زمان اقتدار قالیباف بر کرسی شهرداری تهران عرف و عادت شمرده می‌شد. چون از عملکرد تیم مافیایی او هرگز حسابرسی درست و دقیقی به عمل نمی‌آمد. مدیران تیم قالیباف یاد گرفته بودند که حتی حسابرسان خود را نیز بخرند.

مورد دوم انتشار فایل و مستندات تصویری، به ماجرای سیسمونی خریدن خانواده‌ی قالیباف اختصاص می‌یابد. چیزی که در رسانه‌های غیر دولتی و شبکه‌های اجتماعی از آن به عنوان “سیسمونی گیت” نام می‌برند. سیسمونی گیت از ماجرایی پرده برمی‌دارند که الیگارش‌های دفتر رهبری ضمن آن از زیستن در فضای انگلی خود چیزی کم نمی‌آورند. چون آشکار می‌گردد همانانی که بر کرسی قدرت جمهوری اسلامی از بام تا شام در نکوهش غرب و امریکا سخن می‌گویند، همگی بدون استثنا سر در آخور غرب فرو برده‌اند و اجرای نمونه‌هایی کامل از زندگی اشرافی در غرب را بر خود واجب می‌شمارند.

در “سیسمونی گیت” مشخص شد که برخلاف آنچه که رهبر و مدافعان او می‌لافند، حاکمیت فعلی یک دست و یک پارچه نیست. چون مدیران فعلی نظام هم هر یک منافع گروهی یا شخصی خود را در سر میپرورانند که اکنون برای تأمین آن به افشای همدیگر روی آورده‌اند. موضوعی که همراه با فروپاشی تدریجی حکومت از گسیختگی و پریشان‌حالی دستگاه اطلاعاتی و امنیتی آن حکایت دارد. تا آن‌جا که بخش‌هایی از ساختار فرسوده‌ی حکومت ضمن بهره‌گیری از اطلاعات درونی خود به افشای رقیبان خود در حاکمیت روی می‌آورند. پیداست که هدف ایشان در شرایط حاضر دستیابی به کرسی ریاست مجلس است. پدیده‌ای که به سهم خود فروپاشی اتحاد درونی اصولگرایان را هم به پیش می‌برد. چون هرچه باشد “جان گرگان و سگان از هم جداست” و آرزوی اتحاد اصولگرایان مجلس امری عبث می‌نماید.

اما فایل صوتی سوم گوشه‌های جدیدتری از کارکرد مفسدانه‌ی بیت رهبری را رو می‌کند. نقش اصلی این ماجرا را نیز همانند فایل‌های پیشین به محمدباقر قالیباف سپرده‌اند. گفتنی است که اتفاقات فایل صوتی سوم در فضایی از کلاب هاوس صورت می‌پذیرد که مجری اصلی این گفتمان صوتی نیز کسی نیست جز حسین طائب فرماندهی قرارگاه عمار و معاون اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حکومت. در این فایل صوتی حسین طائب به شدت از عملکرد محمدباقر قالیباف به دفاع برمی‌خیزد تا در تبلیغ خواست و اراده‌ی رهبر نظام چیزی کم نگذارد. او میگوید که رهبر بنا به نوشته‌ی خودش از ریاست محمدباقر قالیباف بر مجلس شورای اسلامی دفاع به عمل آورد. او هم‌چنین در همین فایل صوتی موضوع افشای سیسمونی گیت را به پای برادر داماد ابراهیم رئیسی می‌نویسد و اظهار تاسف می‌کند که در شبکه‌های اجتماعی محمدباقر قالیباف را به شکلی از “کهنه‌ی حیض” درآورده‌اند. ادبیاتی لات‌منشانه که کاربرد آن را تنها گروه‌هایی از اوباش و اراذل چاله‌میدانی واجب می‌شمارند.

مهدی طائب آشکار و روشن در فایل افشا شده‌ی سوم، پای میثم نیلی را به میان میکشد. همان‌‌گونه که گفته شد او برادر داماد ابراهیم رئیسی شمرده می‌شود که در فضای رسانه‌های کشور او را اغلب به عنوان خبرنگاری اطلاعاتی می‌شناسند. از سویی گفته می‌شود که ماجرای افشای “سیسمونی گیت” را همین میثم نیلی به اجرا گذاشته است. در عین حال، دوستی و همدلی میثم نیلی با سعید جلیلی بر کسی پوشیده نیست. موضوعی که به طور حتم صف‌آ‌رایی سیاسی جبهه‌ی پایداری را به پیش می‌برد. جبهه‌ی پایداری که در دور پیشین انتخاب هیئت رئیسه‌ی مجلس ناکام باقی مانده است، اکنون همه‌ی توان تبلیغی و اطلاعاتی خود را علیه محمدباقر قالیباف به کار می‌گیرد تا او را از کرسی ریاست مجلس به پایین بکشاند. ناگفته نماند که جبهه‌ی پایداری در این راه حتا رضایت نمایندگان طیف محمود احمدی‌نژاد مجلس را هم به دست آورده است. شمار این نمایندگان از حدود چهل نفر هم فراتر می رود تا جایی که همین گروه چهل نفره در صف‌بندی خود علیه عملکرد قالیباف نقش اثرگذاری را به عهده می‌گیرند. احمدی‌نژادی‌ها که به حد کافی به سهم خود در دولت ابراهیم رئیسی دست یافته‌اند راهکاری را به پیش می‌برند که شاید بتوانند محمدباقر قالیباف را از جمع اصولگرایان مجلس پس برانند تا به تثبیت و گسترش جایگاه خود در دولت و مجلس بیش از این امیدوار باقی بمانند.

اکنون میثم نیلی پروژه‌ی تبلیغی شکایت از مهدی طائب را در دادگاه ویژه‌ی روحانیت به پیش می‌برد. ولی مهدی طائب که در دستگاه امنیتی حکومت هیچ خدایی را بندگی نمی‌کند به دلجویی و عذرخواهی از میثم نیلی روی آورده‌است. مهدی طائب تلاش می‌ورزد تا در این امواج برخاسته از فایل‌های صوتی گم و گور نشود. با همین رویکرد است که اثربخشی چنین فایل‌های افشاگرانه‌ای بیش از پیش روشن می‌شود. اگر فایل نخست زمینه‌های کافی برای برکناری محمدعلی جعفری از فرماندهی سپاه فراهم دید، گسترش چنین رویکردی شاید بتواند تومار فرماندهی مهدی طائب را بر قرارگاه عمار و اطلاعات سپاه پاسداران در هم بپیچد. آن‌وقت رهبر نظام او را نیز به عنوان مشاوری از گروه مشاوران پرشمار خویش در کنار محمدعلی جعفری خواهد نشانید. با این امید که در فضای چنین نیرنگ و حقه‌ا‌ی بتواند از نشر اسرار اندرونی بیت خویش بکاهد.

فایل صوتی سوم به حتم آخرین فایلی نخواهد بود که رسانه‌های برون مرزی به نمونه‌ای از آن دست می‌یابند. شکی نیست که در آینده نیز شمار دیگری از این فایل‌ها افشا خواهد شد. موضوعی که در پس آن الیگارش‌های پرشمار دفتر رهبری یک به یک افشا می‌گردند. رهبر نظام هرچند در پروژه‌هایی از انتخابات مهندسی شده، برگزیدگان خانه‌زاد اندرونی خود را بر کرسی ریاست مجلس یا ریاست جمهوری نظام می‌نشاند، ولی این حلقه‌ی خودمانی رهبر نیز هرگز از دستبرد اطلاعاتی و نفوذ این و آن مصون نمی‌ماند.

گفتنی است که از هم پاشیدگی درونی حکومت نیز در اجرای چنین ماجرایی تسهیل‌گری لازم به عمل می‌آورد. پدیده‌ای که از فرآیند آن بسیاری از دستگاه‌های اطلاعاتی غربی نیز به نفع خود سود می‌برند. حتی اسرائیل موفق میشود که مجموعه‌هایی فوق محرمانه از اسناد هسته‌ای حکومت را به وانت بار بزند و از ایران خارج کند. شکی نیست که بسیاری از اسناد درونی و فوق‌محرمانه‌ی حکومت اینک در پوشش اطلاعاتی فعالیت‌های اسراییل به سر می‌برند که خیلی راحت هر از چند گاهی به مجموعه‌های رسانه‌ای فرامرزی سرریز می‌کند. آشفتگی امنیتی و اطلاعاتی حکومت تا جایی بالا گرفته است که آدم‌هایی مثل کاترین پرز شکدم به آسانی از اسرائیل راهی دفتر رهبر جمهوری اسلامی میشوند. چنان‌که مجموعهی دفتر رهبر نیز حضور متظاهرانه‌ی او را در جمع خود ارج میگذارد. حتی در دفتر رهبر نظام افرادی از نوع نادر طالب‌زاده برای ارتقا و نزدیکی کاترین پرز شکدم به هرم قدرت، سنگ تمام میگذارند. تا جایی که بسیاری از مصاحبه‌های امنیتی مدیران بالادستی حکومت فقط از سوی او صورت میگرفت.

وصله و پینه کردن رخنه‌های اطلاعاتی حکومت کاری محال می‌نماید. بدون تردید تا نشر فایل‌های صوتی جدید هم‌چنان شکیبایی لازم است.