رضا آزموده : ما میدانیم ایشان دارند چکار میکنند


پیرامون کنفرانس خبری آقای رضا پهلوی

رضا آزموده

ما میدانیم ایشان دارند چکار میکنند !


قصد نوشتن مطلبی در رابطه با کنفرانس ایشان را نداشتم , اما وقتی مطالب نوشته شده و گفته شده در نقد این کنفرانس را دنبال کردم , احساس کردم کمبودهایی دررابطه با این نقدها دیده میشود , لازم دیدم نقدهایم را بنویسم , چون درمقابل مردم و انقلاب جاری , احساس مسئولیت میکنم .
شاید این نکات را دیگران هم نوشته یا گفته باشند , ولی من با آنها مواجه نشده باشم , امیدوارم برای خوانندگان تکراری نباشد .
مقدمه : همگان در مورد صحنه آرایی و تبلیغات پیش و پس از این کنفرانس گفته و نوشته اند و اینکه نه تنها هیچ سوال چالش برانگیزی از ایشان نمیشود , برعکس تعریف و تمجید هم میکنند , پر واضح است که همگی حکایت از رهبر سازی دارد . بنابر این میپردازم به مسائل محتوایی تر این کنفرانس :
یک : من بر عکس آقای رضا پهلوی , اپوزیسیون و یا آلترناتیو را به داخلی و خارجی تقسیم نمیکنم , اپوزیسیون که به معنای مخالفین جمهوری اسلامی میباشد , هم در داخل و هم در خارج از کشور حضور دارند و هر دو با هم در تلاش هستند که این رژیم را به زیر بکشند , هر دو با هم هستند و جدای از یکدیگر نیستند , میدونم اپوزیسیون خارج از کشور خطاهایی داشته و دارند , کم و کسری هایی هم دارند , اقداماتی را بایستی انجام بدهند که نمیدهند و خلاصه نقدهای زیادی نیز دارند , اما حذف آنها و یا نادیده گرفتن آنها , یا ازعدم درک درست ایشان از مبارزه نشأت میگیرد و یا از یک رفتار پوپولیستی ( اقدامات عوام فریبانه ) برای سوار شدن بر موج اعتراضات مردمی و مخصوصا موج نارضایتی و بی اعتمادی اکثریت مخالفین درداخل کشورازعملکرد اپوزیسیون خارج ازکشور ( که البته رژیم در ایجاد این بی اعتمادی نقش زیادی داشته ) و البته بنظرم دومی به واقعیت نزدیکتر است .
دو : آلترناتیو هم که به معنای جانشین حکومت فعلی است , اگر قراراست طبق یک روند دمکراتیک بوسیله مردم پای صندوق رای تعیین گردد , نمیتواند فقط در داخل کشور باشد , چون پس از سرنگونی این رژیم , مخالفین سیاسی این حکومت به داخل ایران خواهند رفت و هر کدام این جریانات ممکن است توسط مردم مورد استقبال قرار گرفته و حکومت بعدی را بدست بگیرند , پس چرا ایشان میگوئید آلترناتیو خود شما مردم داخل کشور هستید ؟ مگر اینکه باز هم در یک رفتار پوپولیستی دارند موج سواری میکنند . آلترناتیوسازی قبل از سرنگونی هم چیزی جز حذف مردم و انحصار طلبی نمیتواند باشد , در صحنه سیاسی ایران آلترناتیو های مختلفی وجود دارند و انتخاب را باید به مردم سپرد .
سه : ایشان میگویند رهبر نیستم ! ولی شعارهایی را که بخشی ازمردم که احتمالا هواداران او هستند را شعارهای همه مردم معترض انگاشته و از همه مردم تشکر میکنند که بله شما من و خانواده مرا مورد لطف قرار داده اید , این موضعگیری نه تنها عدم صداقت ایشان را در بیان همه حقیقت بیان میکند , بلکه بازهم متاسفانه رفتار پوپولیستی در آن مشهود است . همچنین به همه میگویند بروند کارگروههای مختلف درست کنند , به مردم میگویند چکار بکنند , به نیروهای سرکوبگر میگویند چکار بکنند با آنها اتمام حجت میکنند و به ارتشیان پیام میدهند و ………..خلاصه کلی دستورات هم صادر میکنند و سپس میگویند من رهبر نیستم ! عجبا
چهار : بر هیچکس حتی خود آقای پهلوی هم پوشیده نیست که سر دادن شعار رضا شاه – روحت شاد را که بخشی از مردم سر میدهند در ضدیت با آخوندها میباشد , چون بر اساس تبلیغات رسانه های هوادارایشان , اینگونه به نسل جدید القاء کردند که رضا شاه مخالف آخوند بوده , در حالیکه حقیقت این نیست . اما از این هم بگذریم و فرض بگیریم آن بخشی از مردم که شعارهایی به حمایت از ایشان و خاندان او سر میدهند هوادار ایشان هستند , خوب بقیه مردم که هوادارایشان نیستند و در خیابان هستند چه میشود !؟ آنها چه کنند وقتی هواداران ایشان شعار به نفع او سر میدهند !؟ آنها بگذارند بروند در خانه های خودشان و دست از اعتراض بکشند !؟ یا شعار بر علیه شما بدهند !؟ یا شعار به نفع دیگرشخصیتها و جریانات اپوزیسیون سر بدهند !؟ ایشان فکر نمیکنند سر دادن شعار بوسیله هوادارانش در داخل کشور موجب تفرقه در صفوف متحد مردم میشود !؟ اگر میدانند و چنین میشود ؟ که قطعا میشود , چرا از هواداران خودشان نمیخواهند دست از سر دادن شعار بنفع ایشان و خاندانش بردارند تا صفوف مردم متحد تر بر علیه حاکمیت باشد !؟ چگونه است که ایشان شعار اتحاد میدهند , ولی در اینمورد هیچ اقدامی نمیکنند !؟ دو حالت بیشتر متصور نیست , یا متوهم هستند که همه مردم دارند ایشان و خاندانش را صدا میزنند ! یا دارند باز هم متاسفانه پوپولیستی رفتار میکنند و بروی حرکت همین بخش از جامعه موج سواری میکنند و همچنین بوسیله بلندگوها و مجیز گویان خودشان در رسانه ها , به جامعه القاء میکنند که مردم فقط شما را صدا میکنند . خوب اگر دیگران هم بخواهند رهبران خودشان را صدا بزنند ؟ صفوف مردم متحد میشود یا متفرق !؟ پس چرا مانع سر دادن شعار توسط هواداران خودشان درداخل کشور نمیشوند , اگر دیگر جریانات یا بدلیل پر خطر بودن و پرهزینه بودن شعار دادن بنفع رهبرانشان یا گرایششان و یا برای ایجاد اتحاد در صفوف مردم , از هوادارن خودشان هیچگاه نمیخواهند در یک تظاهرات عمومی آنها را فریاد بزنند , چرا ایشان سواستفاده میکنند و میدان را خالی می انگارند و اجازه میدهند هوادارانشان به این رفتارهای تفرقه آمیز خودشان ادامه دهند , تا شاید تغاری بشکند – ماستی بریزد و ……………..
پنج : هر فعال سیاسی تازه کاری هم خوب میداند ایجاد تشکل در داخل کشور بسیار دشوار و پرهزینه میباشد , همه فعالین داخل کشوردارند تحت پوشش فعالین مدنی یا صنفی و …….فعالیت میکنند , چگونه است که ایشان وظیفه رهبری جنبش را بر دوش مبارزین داخل کشور قرار میدهید ( همینجا هم ردای رهبری پوشیدند ) در حالیکه میدانند رهبری سیاسی نمیتواند در داخل تشکیل شود , آنها فقط رهبران میدانی هستند و بیش از این نمیتوانند جلو بروند و هزینه بدهند . آیا ناامید کردن مردم ایران ازفعالین سیاسی و اپوزیسیون خارج از کشور عملی است منطقی و اتحاد بخش و کمک کننده !؟ یا بر عکس ؟ البته که ایشان پاسخ را میدانند , ولی بازهم متاسفانه با رفتاری پوپولیستی بدنبال القاء این تفکر به مردم هستند که کسی غیراز خود من ! به فکر شما نیست و امیدی به دیگران در خارج نداشته باشید . حالا بماند که ایشان در خارج چه کار کردند یا میکنند , ولی بنظرم این بخش از صحبت ایشان بزرگترین ضربه و صدمه را به مبارزات مردم ایران که همواره یک نیم نگاه و نیمه امیدی به اپوزیسیون خارج دارند که حداقل صدای آنها باشند را نیز از بین میبرد ( البته ما نمیگذاریم ) همانطوریکه گفتم , رهبری سیاسی باید در خارج از کشور باشد تا انقلاب مداوم و نهایتا موفقیت آمیز باشد . البته رهبری فردی منظورم نیست , شورای رهبری که از رهبران گرایشات مختلف سیاسی با حداقل مشترکات بمنظور گذار از جمهوری اسلامی به یک گذار حداقل دمکراتیک تشکیل شده باشد تا نهایتا مردم ایران حکومت آینده را درمرحله گذار انتخاب نمایند .
شش : ایشان همواره بروی دو تا صندلی ( سلطنت و جمهوری ) نشسته اند که هر کدام محتمل بود ! بالاخره ایشان چیزی را از دست ندهند , همیشه با یک ظاهر دمکراتیک میگویند مردم هر چه را انتخاب کردند ! خوب شما چه انتخابی دارید !؟ شما چه سیستمی را مردمی تر و دمکراتیک تر میدانید !؟ تفاوتهای یک سیستم پادشاهی و جمهوری حتی در ظاهر چیست ؟ و کدام عادلانه تر و منصفانه تر است !؟ در بهترین حالت پادشاهی هلند یا انگلیس را در نظر بگیرید ! مگر اینطور نیست که سالیانه میلیونها یورو و پوند هزینه این خانواده ها میشود , مگر اینطورنیست که یک شخص و خانواده اش ویژه هستند !؟ مگر اینطور نیست که ژن برتر در جامعه مستدام میماند و …….ایشان چگونه میتوانند این تفاوتها را بپذیرند و خود را یک شهروند با حقوق برابر با دیگران بخوانند !؟ همین الان هم ایشان با بقیه برابر نیستند ( هم در ذهن و رفتار خودشان و هم در ذهن و رفتار هوادارانشان مشهود است ) حالا از این بگذریم که همین پادشاهی ها در اروپا قدرت انحلال مجلس منتخب مردم و دولت منتخب آنرا نیز دارند , هر چند ایران نمیتواند حتی چنین سیستم پادشاهی درخاورمیانه داشته باشد و این را ایشان بخوبی میدانند ! پس چرا روی هر دو صندلی می نشینند و با یک ژست دمکراتیک میگویند مردم هر چه را انتخاب کردند !؟ شما چه سیستمی را انتخاب میکنید !؟
هفت : اشاره ایشان به فروپاشی شوروی هم عمدی و هدفمند بود , بمنظورحمله به نیروهای چپ و سوسیالیست و کمونیست ایران , این در حالیکه است که فروپاشی شوروی هیچ ربطی به انقلاب و مبارزه تود ه ها نداشت .
در پایان باید بگویم من این حرفها را نزدم تا ایشان را در مسیر درستی قرار بدهم ( این به انتخاب خودشان برمیگردد ) چون من ازایشان هیچ انتظاری ندارم , فقط خواستم ایشان و هوادارنشان بدانند که ما میدانیم ایشان دارند چکار میکنند .
و فکر میکنم اکثریت مردم ایران دیگر مثل مردم سال ۵۷ نیستند و ازآگاهی و تجربه سیاسی بالایی برخوردارهستند , و به بخوبی این رفتارها را رصد میکنند و خوشبختانه هستند کسانی هم که واقعیتها را بیان میکنند .
به امید پیروزی هر چه زودتر مردم ایران و سرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی
رضا آزموده – هلند
چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۱