سیاست امنیتی رژیم و مدیریت افکار عمومی

                                             نقل از: کار داخل شماره ۵ شهریور ۱۴۰۱

     هر روز بر دامنه تورم و گرانی و فقر و فلاکت اجتماعی و معیشتی مردم افزوده می‌شود. وضعیتی ناشی از یک بحران ساختاری و همه‌جانبه که هیچ عرصه‌ای از زندگی مردم و کشور استبداد زده از تبعات آن در امان نمانده است. فشار بر زندگی زحمتکشان و طبقات فرودست جامعه رو به تزاید هست و تحریم‌های امپریالیستی، اختلاس، دزدی، رانتی شدن اقتصاد، خروج هنگفت ثروت‌های ملی از کشور و انتقال آن به همان کشور‌های تحریم کننده و … شرایط بیش از پیش طاقت‌فرسایی را برای مردم دربند و بویژه زحمتکشان و طبقات فرودست جامعه استبداد زده ایران رقم زده است. پیآمد چنین روندی افزایش اعتراضات اجتماعی است که همه روزه شاهد آن هستیم. اعتصابات کارگران، تظاهرات اعتراضی معلمان، بازنشستگان، کسبه، کشاورزان بی آب مانده، مالباختگان، بیکاران و ده‌ها مورد دیگر حاکی از وخامت اوضاع و غیرقابل تحمل بودن شرایط موجود می‌باشد.

     حاکمیت که ناتوان از پاسخگویی به مطالبات برحق و ابتدایی مردم است، تا امروز پاسخی جز سرکوب و کشتار نداشته و  به نظر می‌رسد که این رویکرد در آینده نیز تشدید خواهد گشت. بازداشت معترضین و اعتصابیون، احکام سنگین زندان، دستگیری بی‌سابقه صدها تن از معلمین آگاه و پیشرو و حتی بازداشت جانبازان جنگ ایران و عراق، همه و همه حاکی از درماندگی رژیم و افزایش برخورد‌های قهری در مقابل خواسته‌های مردمی است.

با ساختار موجود هیچ راهکاری جهت برون رفت از این کلاف درهم پیچیده که هر روز بیشتر از قبل بر پیچیدگی آن افزوده می‌شود قابل تصور نیست. محدود شدن منابع ارزی به دلیل تحریم‌ها، کاهش منابع درآمدی رژیم همراه با فساد سیستماتیک ساختاری، هزینه نجومی گروه‌های نیابتی، هزینه‌‌های سرسام‌آور نظامی، بودجه مراکز و نهاد‌های غیر دولتی، بیرون بودن نصف بیشتر گردش مالی حکومتی خارج از بودجه رسمی، همه و همه نشانگر روز‌های سیاه‌تری است که حکومت اسلامی را در باتلاق خود غرق خواهد کرد؛ و بار دیگر نشانگر این واقعیت هست که امید به معجز‌ه‌ای در درون این ساختار بحران زده، امید واهی‌ای بیش نیست.

در این میان،  ادامه غنی‌سازی و اصرار بر سیاست‌‌های تنش‌زای منطقه‌ای، مردم ما را از برخورداری امکانات رفاهی شایسته محروم ساخته است. کشور ما با داشتن ۷% از ثروت جهانی در مقایسه با کشور‌های منطقه جزو کشورهای فقیر و محروم به‌حساب می‌آید. گره زدن منافع کشور به سیاست‌های دیگر کشورها و عدم استفاده از فرصت‌‌های بوجود آمده در شرایط منطقه‌ای برای صادرات نفت و گاز و آزاد سازی منابع بلوکه شده، از دیگر نابخردی‌های دولتمردان حکومت اسلامی است که نتیجه‌ای جز عقب ماندگی برای کشور و فقر و فلاکت برای مردم نداشته است. چشم دوختن به نتایج اجرای سیاست‌های اقتصادی مورد نظر صندوق بین‌المللی پول و کاربست سیاست «شوک درمانی» با نام عاریتی «جراحی اقتصادی» نه تنها نتیجه‌ای نخواهد داشت، بلکه بحران‌های اقتصادی را به ضرر معیشت کارگران، زحمتکشان و اقشار فرودست جامعه رقم خواهد زد.

در کنار سیاست‌‌های ضدملی و سرکوبگرانه رژیم، اتاق‌‌های فکر و مدیریت افکار عمومی آن نیز بیکار ننشسته و در زمان‌‌های اوجگیری مبارزات خیابانی مردم و نشان گرفتن کلیت ساختار نظام قرون وسطایی از سوی آنها، درصدد بر‌می‌آیند که افکار عمومی را از مطالبات اصلی مردم و زحمتکشان به جان آمده منحرف کند، موضوعات اعتراضی اقشار مختلف را از محتوا خالی سازند و به اشکال مختلف بر مبارزات ساختارشکنانه آنها سرپوش بگذارند. درگیر کردن افکار عمومی با موضوع سگ‌گردانی، جریمه خلاف در انتخاب نوع پوشش، پررنگ‌کردن موضوع سلبریتی‌‌های فضای مجازی و معرکه‌گردانان مافیای ورزش، راه‌اندازی اپوزیسیون مجازی جعلی از طریق گروه‌ها و کانال‌‌های تلگرامی، واتساپی، کلاب‌هاوس و …، نشر اخبار جعلی و گزارش‌‌های غیرواقعی از حوادث و رخدادها با تکیه بر ظرفیت تبلیغی شبکه‌‌های اجتماعی که اکثر این موضوعات بعد از اتمام نقش کارکردی خود در درگیر کردن افکار عمومی برای دور‌ه‌ای معین، از سوی خود رژیم تکذیب می‌گردند بخشی از سیاست مدیریت افکار عمومی این اتاق‌‌های فکر هستند که بعنوان مکمل سرکوب‌ نهاد‌های پلیسی امنیتی رژیم عمل می‌کنند.

رشد قارچ‌گونه دلقک‌‌های باصطلاح هنری سازنده و گوینده‌ی جوک‌‌های سیاه که هدف آنها ایجاد اختلال در انسجام اجتماعی در ابعاد مختلف روانی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه است و حمایت‌ آشکار و نهان ارگان‌های اطلاعاتی و امنیتی را در پشت سر خود دارد؛ همچنین ساخت برنامه‌‌های باصطلاح سرگرم‌کننده با صرف میلیاردها تومان از ثروت ملی با هدف عادی سازی معضلات و مشکلات اجتماعی و لوس کردن موضوعاتی که با سرنوشت و زندگی مردم بلازده ایران ارتباط دارند نیز، بخشی از محصولات این اتاق‌‌های فکر هستند که در اوج گرانی‌ها، تورم، اختلاس، تحریم، بیکاری، ناامنی اجتماعی، عدم امنیت شغلی، بحران‌‌های زیست‌محیطی و صدها معضل دیگر به یکباره در جامعه نشر می‌یابند تا در سوی دیگر، اعتراضات مردمی و جهانی به دستگیری فعالین صنفی، کارگری، معلمین و بازنشستگان، دستگیری فعالین سیاسی، روشنفکران و هنرمندان معترض، سلول‌های انفرادی، محبوسین بدون ملاقات، اعتراف‌گیری‌‌های زیر انواع شکنجه‌‌های روانی و فیزیکی، اعتصاب غذای زندانیان و ده‌ها موضوع سیاسی اجتماعی روز جامعه در سایه بی‌اطلاعی و سکوت به فراموشی سپرده شوند  و افکار عمومی مردم را درگیر خود نکنند.

     در این میان با دستور چندی پیش خامنه‌ای مبنی بر شدت بخشیدن حامیان نظام به فعالیت‌‌هایشان در فضای مجازی، ارتش سایبری رژیم نیز حضور گسترده و همه‌جانبه‌ای در این فضا پیدا کرده است. امروزه، شاهد جولان عوامل رژیم در توئیتر، تلگرام، واتساپ، کلاب‌هاوس، فیسبوک و …. هستیم. این عده شبانه‌روز در حال تولید محتوا و ارائه آن به نیرو‌های عملیاتی‌ و هواداران پیدا و نهانشان برای نشر در فضای مجازی هستند که موضوعات محوری آنها را چپ‌ستیزی، تبلیغ نئولیبرالیسم، ایجاد توهم نسبت به ماهیت نظام، شخصیت‌سازی‌های کاذب، سمت‌دهی هدفمند مباحث سیاسی در فضای مجازی، ایجاد تفرقه در بین  اپوزیسیون مترقی و انقلابی، تخریب سیمای مبارزین چپ و کمونیست‌ها و تخریب کشورهای سوسیالیستی می‌باشد. متاسفانه هستند افرادی از نیروهای اپوزیسیون اصلاح‌طلب و چپ‌های سابق بریده از مبانی فکری خود نیز که آگاهانه و ناآگاهانه در دام این سیاست مزورانه رژیم می‌افتند و خود به عامل و مجری سیاست‌های اتاق فکر  نهادهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم در کنترل و مدیریت افکار عمومی تبدیل می‌شوند.

حضور فعال ارتش سایبری و عوامل پیدا و نهان نهادهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم در فضای مجازی و استفاده از ظرفیت‌های رسانه‌ای آن در دامن زدن به بی‌اعتمادی درون نیروهای اپوزیسیون مترقی و بویژه نیروهای چپ، ایجاد توهم نسبت به ماهیت خود حکومت، سمت دادن مخالفت اپوزیسیون با نظام ولایت‌فقیهی حاکم به درون خود آنها، طرح موضوعات مناقشه‌برانگیز در بین اعضای گروه‌های مجازی خود ساخته، راه‌اندازی مباحث مخرب بر زمینه اختلافات سیاسی نیروهای انقلابی، تولید اخبار جعلی، دستکاری اطلاعات، شناسایی و رصد فعالین و … موارد مشابه دیگر، بخشی از استراتژی امنیتی و سرکوب هدفمند نظام مستبد و ضدمردمی حاکم بر ایران هست که هوشیاری جدی نیروهای انقلابی، اپوزیسیون مترقی و فعالین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را طلب می‌کند.