يادبود، تاريخی

روايت يک فرار – سعيد

شب پنجشنبه ۱۶خرداد ۶۴ تلفن زنگ زد، گوشي را برداشتم، صداي آنور سيم را که شنيدم، خشکم زد، قدري منگ شده بودم، باور کردني نبود.” حالت خوبه؟ خانه هستيد؟ ميخواستم سري بزنم.”يعني از کجا زنگ [ادامه]