مطالب و اخبار گوناگون

رد یا پذیرش ناسیونالیسم/بحثی درباره‌ی مبارزات مارکس و انگلس با ناسیونالیسم در دهه‌های ١٨٤٠ تا ١٨٨٠

ديدگاه مونک نتیجه می‌گیرد: «ایرلند مارکس را وادار کرد تا اهمیت واقعی جنبش ناسیونالیستی و نیاز به کار برای مفصل‌بندی جنبه‌های مترقی آن را تشخیص دهد، [در حالی که] مورد لهستان نشان داد که چگونه [ادامه]

-

کارل مارکس و نقد

ديدگاه مارکس بی‌همتاست، اما نه هم‌چون تندیسی فرهمند، نه هم‌چون پیام‌آورِ بهشتی دروغین، نه حتی هم‌چون انسانی سراسر وارسته بی‌هیچ کاستی و خطا و آژنگی، و نه هرگز هم‌چون دارنده‌ی اندیشه‌ای سراسر یکدست و بی‌دغدغه [ادامه]

-

انگارشِ استراتژیک و حزب

ديدگاه روبه‌رو نشدن با معضل لاینحلِ [یا گره گوردی] ناظر بر تغییر جهان، چنان‌که گویی چنین معضلی اساساً وجود ندارد، مسئله را حل نمی‌کند. این برنامه نیست که قرار است واقعیت را بسازد، بلکه واقعیتْ برنامه را [ادامه]